« به نام خدا »
عشق عالمگیر ؛
جمله رویاهای من را دیدنت تعبیر کرد
آمدی و رنگ و بوی زندگی تغییر کرد
آمدی تا با نگاهت عشق را معنا کنی
این سئوال کهنه را چشمان تو تفسیر کرد
در وجود و هستی ام آرام مأوا ساختی
جذبهٔ عشقت مرا در محبسی زنجیر کرد
همچو خورشیدی که ظلمت را مُسَخَّر میکند
مهربانی های تو قلب مرا تسخیر کرد
در قمارِ عشق ورزی باختن پیروزی است
در جوانی بازیِ عشقِ تو ما را پیر کرد
عاشق و معشوق در دام و بلایی دلکشند
لذت دام و بلا را عشق، خود تصویر کرد
از دیار عاشقی دامن کشیدن سهل نیست
مُلک هستی را مَلِک با عشق دامنگیر کرد
هر که آمد در جهان از عشق تفسیری شنید
جان و دل را از برای درک آن درگیر کرد
لایق نام بزرگ عشق تنها آن کسیست
کز وجودش عالمی را عشق عالمگیر کرد
همچو ما بسیار عاشق در جهان آورد و بُرد
آنقَدَر کز خوردنِ آدم زمین را سیر کرد
خرم آن عاشق که در ایام کوتاهِ حیات
عشق والای الهی در دلش تأثیر کرد .
« مهران اسدپور »