میوه ی دانش ..

از جهل ندیده ست کسی میوه ی دانش
دل را تو در این مدرسه آگاه نگه دار
.................................................درودها استادگرانقدر

درود استاد گرامی
غزلی ناب و زیباست

درود بر شما جناب دکتر مهدی پور معطر شدم از عطر اندیشه ی شما عزتمند باشی

درود بي كران جناب دكتر مهدي پور
چه زيبا و سهل ممتنع اثري آفريديد.... برخي آثار سبب شگفت زدگي خواننده ي ساده اي چون من مي شود و اين كار شما از اين دست است. بسيار عالي.
مستدام باشيد و شاعر بمانيد.

سلام و عرض ادب خدمت برادر عزیز و بزرگوارم جناب دکتر مهدی پور
غزل زیبایی سرودید و بر دل نشست.
تلمیحات رندانه ای در این اثر است که مخاطب را به وجد می آورد.شاید بارزترین تلمیح را در بیت پنجم بتوان یافت که به زیبایی داستان برادران یوسف را به ذهن متبادر می کند.
آفرین بر شما

وقتی که برادر شدی ، از جان برادر
هر لحظه حفاظت کن و از چاه نگه دار
درود بر شما استاد غزل سرا
بسیار عالی و و پر معنا
آفتاب اندیشه تان تابان


ساده است نوازشِ سگی ولگرد
شاهدِ آن بودن که
چه گونه زیرِ غلتکی می رود
و گفتن که « سگِ من نبود».
ساده است ستایشِ گلی
چیدنش
و از یاد بردن که گلدان را آب باید داد.
ساده است بهره جوئی از انسانی
دوست داشتن اش بی احساسِ عشقی
او را به خود وانهادن و گفتن
که دیگر نمی شناسم اش.
ساده است لغزش هایِ خود را شناختن
با دیگران زیستن به حسابِ ایشان
و گفتن که من این چنین ام.
ساده است که چه گونه می زی
باری
زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم.

شاملو
قلمتان مانا

سلام استاد بزدگوارم
آنقدر زیبا بود که بارها خواندم .....
زبانم قاصر است .....دوستان به خوبی بیان کردند اما نمی دانم خودم چه بنویسم که در خور این اندیشه ی ناب باشد

درود بر شما استاد عزیز
عالی بود

دلم را چون انارى کاش يک شب دانه مى کردم

به دريا مى زدم در باد و آتش خانه مى کردم

چه مى شد آه اى موساى من، من هم شبان بودم

تمام روز و شب زلف خدا را شانه مى کردم

نه از ترس خدا، از ترس اين مردم به محرابم

اگر مى شد همه محراب را ميخانه مى کردم

اگر مى شد به افسانه شبى رنگ حقيقت زد

حقيقت را اگر مى شد شبى افسانه مى کردم

چه مستى ها که هر شب در سر شوريده مى افتاد

چه بازى ها که هر شب با دل ديوانه مى کردم

يقين دارم سرانجام من از اين خوبتر مى شد

اگر از مرگ هم چون زندگى پروا نمى کردم

سرم را مثل سيبى سرخ صبحى چيده بودم کاش

دلم را چون انارى کاش يک شب دانه مى کردم

درود بر استاد بزرگوار جناب مهدی پور گرانقدر

غزل زیبا و درخور تحسین دیگری از دفتر سبز شما ورق زدیم
بسیار زیبا سرودید
می آموزیم از محضرتان
پاینده باشید

سلام و عرض ادب جناب مهدی پور بزرگوار
غزل زیبا و پرباری سرودید
درود بر شما
پاینده باشید

درود بر جناب دکتر عزیزم
مثل همیشه زیبا و دل انگیز

درود بر شما استاد

بسیار عالی استاد عزیز
در پناه حق باشید

درود بر شما

بسیار زیبا

نگرشی مبتنی بر واقعیت و بینشی عالی

سلام و درود
ممنون بابت شعر زیبایتان

درود بر شما استاد گرانقدر
مرحبا!
خیلی زیبا سرودید
زنده و پاینده باشید

ای دریغا کز زمان تنها به ما فردا رسید
کو رسید اما چه سودی زو شب یلدا رسید

یلدا شب همه ی بزرگواران و عزیزان ناب ناب ناب مبارک
بیائیم در این شب , همسایه هایمان را فراموش نکنیم .
کوچک سایت ناب
باقر رمزی ( باصر )

.................................................................

در آغاز زمستان هرگز زمستانی مباد بهار آرزوهایت

یلدا مبارک

مهربان استاد عزیزم


............................................

جناب آقای مهدی پورعزیز، سلام علیکم.
.........................................................
ازجهل ندیدهَ ست کسی، میوه ی دانش
........................................................
واقعاً مضمونِ غزلهایتان....زیباست باپردازشی که خاصِّ خودِ شماست.....احسنت بزرگوار......ولی ببخشید اگر گاهی بنده....(دیوانگی) می کنم...ونظرهایی به صورتِ (پیشنهاد) می نویسم......اگر عمری بودو....حوصله ای(که فعلاً متاّسفانه، ازدستِ شما دکترها) ازدست رفته است...درموردِ غزلِ قبلی.....صحبتهایی دارم که، خدمتتان عرض خواهم کرد....یلدابرشما مبارک باد انشاءا........

جناب استاد مهدی پورگرانقدر احسنت
شعرها و غزلیات شما بنده را به وجد میاورد استاداعظم

سلام جناب مهدی پور عزیز
بسیار زیباست
لذت بردم حسابی

از جهل ندیده ست کسی میوه ی دانش
دل را تو در این مدرسه آگاه نگه دار

درود استاد عزیزم
غزلی ناب خواندم از قلمتان
همیشه باشید همیشه بسرایید به مهر بزرگوار