سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      لب

      شعری از

      مجنون ملایری

      از دفتر جوجه اردک زشت نوع شعر تک بیتی

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۵ ۱۲:۵۷ شماره ثبت ۵۲۳۱۱
        بازدید : ۴۵۲   |    نظرات : ۱۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مجنون ملایری

      گرشبی‌لب‌رانهی‌تو ‌برلبانم ‌‌‌‌تا‌سحر 
      صبح‌می‌بینی‌جوانی ‌‌درکنارت‌خفته‌است
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۶:۵۴
      درود استاد عزیز
      زیبا و شیرین بود خندانک
      منصور شاهنگیان
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۴۳
      درود برشما ...

      با اینکه خیلی کوتاه بود ولی

      به بلندی زمان پیری تا جوانی ادامه دارد ...

      عیدتان مبارک ...

      محمد خسروی فرد
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۶:۱۲
      درود استاد ملایری
      بسیار زیبا
      خندانک خندانک خندانک
      حسن گائینی (رزاس)
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵
      تا سحر گه ز کنار تو جوان برخیزم

      بی اختیار یاد شعر بالا افتادم
      خندانک درود بر شما بزرگمهر
      علی کشاورز ( فریاد )
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۴۰
      سلام عزیز خندانک خندانک خندانک

      خندانک گر شبی لب را گذاری بر لبانم تا سحر... خندانک

      ( تو ) را حذف کنید وزن بهتر میشه!
      موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی کشاورز ( فریاد )
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶
      برایش شعر خواندم اشک هایش را درآوردم
      پس از یک عمر خاموشی صدایش را درآوردم

      کلیم قصه هایم دست خالی مانده بود اما
      زدم بر نیل و آخر سر عصایش را درآوردم

      دلم پر بود از دستش ولی با زور خندیدم
      و با دست خودم رخت عزایش را درآوردم

      سپس با بوسه ای زیر زبانش را کشیدم تا _
      _ته و تووی تمام ماجرایش را درآوردم

      میان ماندن و رفتن مردد بود پاهایش
      نشستم، کفشهای تا به تایش را درآوردم

      و او از خانه رفت و من برای رفع دلتنگی
      نشستم رو به آیینه ادایش را درآوردم


      حسین طاهری
      فرهاد مهرابی
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۳
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      درود بر شما جناب ملایری گرامی
      شعر زیبایی سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      کوتاه بود و جالب و شیرین

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جواد مهدی پور
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۴:۵۰
      درود بر شما جناب ملایری عزیز خندانک

      بوسه بر لب های دلبر دلکش ست
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مجنون ملایری
      شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۷:۱۶
      با سلام استاد بزرگوار ممنون
      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
      يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۰۴:۳۹
      سلام و عرض ادب
      آفرین بر شما خندانک
      میرعبدالله بدر
      يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۰:۱۰
      به به خیلی زیبا
      درود بر شما
      خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۲۰:۴۹
      درود تان بادگرامی خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3