تا ابد سهم من از عشق تو آه است عزیز
هر طرف می روم آنجا تَه ِ چاه است عزیز
دیگران از سر اجبار سلامی دارند...
حال و احوال تو انگار به راه است عزیز
دانه ای نیست میان ورقم می دانم
مرغ من خام غزلهای سیاه است عزیز
مهره ی مار مرا ابر گروگان برده
طالعم نیمه ی زندانی ماه است عزیز
نه پلنگم ، نه کبوتر، نه عقابی سرمست ...
دام موهات مرا پشت و پناه است عزیز
بی تفاوت نرو از آن طرف پنجره ها....
چشم من زل زده بر نیمه ی راه است عزیز
خوب می شد اگر امروز دوچشمان من ... !
تا ابد ، ملتمس نیم نگاه است عزیز
فاصله بین من و توست خدا می داند ...
بوسه از آن طرف راه ، مباح است عزیز
من هواخواه نفس در قفس چشم توام ...
عشق سر خورده که گفته است گناه است عزیز
تا ابد سهم من از عشق تو آه است عزیز
هر طرف می روم آنجا تَه ِ چاه است عزیز
دیگران از سر اجبار سلامی دارند...
حال و احوال تو انگار به راه است عزیز
دانه ای نیست میان ورقم می دانم
مرغ من خام غزلهای سیاه است عزیز
مهره ی مار مرا ابر گروگان برده
طالعم نیمه ی زندانی ماه است عزیز
نه پلنگم ، نه کبوتر، نه عقابی سرمست ...
دام موهات مرا پشت و پناه است عزیز
بی تفاوت نرو از آن طرف پنجره ها....
چشم من زل زده بر نیمه ی راه است عزیز
خوب می شد اگر امروز دوچشمان من ... !
تا ابد ، ملتمس نیم نگاه است عزیز
فاصله بین من و توست خدا می داند ...
بوسه از آن طرف راه ، مباح است عزیز
من هواخواه نفس در قفس چشم توام ...
عشق سر خورده که گفته است گناه است عزیز
سید مهدی نژادهاشمی