دوشنبه ۳ دی
پیمان آخرین شعری از نیما آسمند
از دفتر فریاد سکوت نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵ ۲۳:۱۱ شماره ثبت ۵۱۶۱۶
بازدید : ۸۴۹ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب نیما آسمند
|
به نام او که اوست
آسمان برایمان سقفی نبود
آواری بر وجود من
در خستگی نگاهت تنم سوزان
نفس نفس تو را شماره می کنم
خس خس نفس ها روزنه ای رو به رهایی
نگاهمان به بوسه گره خورده بود
کنون گره بغضیست در گلو
و نفس آخرین ..نوید پایان این درد
پایان خستگی از هیچ
کنون که نیستم
میان کوچه دیدار قدم گذار
بدون دست های من رها باش
در ارامش باش
خرده بر تو نیست ،قسمتم این بود
خرده بر تو نیست اتش زدنم...
بهای عشق این بود
می دانم یادم می کنی
می دانم اشک می شوی
می دانم گاهی هوس آغوش مرا می کنی
شکسته مشو
شکستن من،برای هر دومان کافیست
حال که در رهایی نبود من آزادی....
لبخند باش
همین برای من کافیست
#نیماآسمند
۱۳۹۵/۸/۷ ۴:۵۳
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشقانه و زیباست