سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ناخدا

        شعری از

        محمدهادي (حسيبا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۳۲ شماره ثبت ۵۱۴۶۵
          بازدید : ۵۶۲   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدهادي (حسيبا)
        آخرین اشعار ناب محمدهادي (حسيبا)

        ناخدا!
        دزدان دریایی عرشه ی رخت, سوکانداران چشمانت است 
        که بی مهابا در دل خورشید رویت می تازند و میبرند
        آری میبرند به تاراج تمام خاطرات گذشته را, آنهم چه ماهرانه و چابک
        آنها خود  باد هستند - خود هست هستند-به محض رویت به کام میکشند تمام بودنهای گذشته را و به دل می زنند تمام نبود امروزشان را.
        ناخدا !
        خشکی پیداست , در انتهای دلهاست, خوب میبینم ...خشکی!!
        خشکی همان بودن غایب من است و استواری پر غرور ایستاده در کنارت
        همان که علی رغم تمامی بودنهایم, دربرش پهلو گرفتی, زیر سایه اش پناه بردی 
        و در تمام وجودش پرسه زدی و زیستی و خود را وانهادی
        ناخدا جان!!!
        این همشه فانوس دریایی توبود که دریایت را روشن کرد و طوفانها را بگوشت رساند
        این فانوسیت فانوست بود که خوب سوخت و روشن کرد تاخود تمام شود و روشن کند تمام دل تورا 
        حال که میبینم در خشکی منتخب خود به گل نشسته ای آرامم و از طغیان زبانم گریزانم که مبادا گسل های وجودم بلرزند و مواد مذاب جگرم ,  سرازیر شود و بسوزاند هرآنچه که توبودی برایش,(تصویری که ازخودت برای معشوقت ساختی) 
        میگریزم تا دیگر روشنایی که من به تو و سوکانداری که چشمان تو به من روا داشت بیاد نیاوری 
        ناخدا دزدان دریایی من چشمان توست 
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵ ۱۷:۱۷
        درود گرامی
        جالب و زیباست خندانک
        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵ ۱۸:۰۴
        درود
        خندانک خندانک
        محمدهادي (حسيبا)
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵ ۱۹:۲۶
        سلام ممنون از لطفتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8