سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        هیزم تر ..

        شعری از

        جواد مهدی پور

        از دفتر کلک عشق .. نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۳۲ شماره ثبت ۵۱۲۷۷
          بازدید : ۱۶۲۶   |    نظرات : ۶۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جواد مهدی پور
        آخرین اشعار ناب جواد مهدی پور

        بسمه تعالی
         

        هر که دل را در میان شعله ی خاشاک سوخت
        سینه اش  در بستر غم های آتشناک سوخت

        برق زد خورشید چشمان تو  با رعد نگاه
        آسمان آتش گرفت و شهپر افلاک سوخت

        عقل  چون از بی قراری های دل حیرت دمید
        از فروغ عشق در میخانه ها  ادراک سوخت

        دل که از آلودگی های زمینی   پاک شد
        می توان در آتش جان  مثل خرمن  پاک سوخت

        یاد آن پروانه ی بزم وصال دل  بخیر
        بال و پر زد تا سحر در شعله ها بی باک سوخت

        آنکه در بازار گرم اش  هیزم تر می فروخت
        عاقبت از آه مردم  چون خس نمناک سوخت

        هر که می بندد زبان اش را به فتراک سخن
        باز  می بیند که از داغ زبان  فتراک سوخت


         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۸:۴۹
        هر که دل را در میان شعله ی خاشاک سوخت
        سینه اش در بستر غم های آتشناک سوخت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما بزرگوار همیشه در اوج باشید گرانقدر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۵:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۱۵
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        عليرضا حكيم
        جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵ ۰۶:۲۰
        درودها بر شما
        غزلی زیبا خواندم احسنت خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵ ۱۴:۰۶
        هزاران درود

        زنده باد

        خندانک خندانک خندانک
        یاسررشیدپور
        جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵ ۰۶:۰۴
        سلام جناب مهدی پور گرانقدر
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دست مریزاد
        🌺🌺🌺👏👏👏🌺🌺🌺
        علی   صادقی
        جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵ ۱۳:۳۴
        سلام وعرض ادب
        خواندنش خالی از لطف نیست............................

        ****************
        انچه مسلم است در شعر امروز عرفان جایگاهی ندارد ...یا خیلی خیلی نا محسوس وبی فایده.....
        در شعر امروز از (لب ووساقی ..شمع ..میخانه ونظیر اینها..) بهره ای نمیبرند
        یعنی نمیتوانند که بهره ببرند
        شاعر امروز در کمین نشسته است تا مثلا اتفاقی در جایی بیفتد تا موضوعی جهت سرودن شکار شود....دیکر خیال انگیز بودن اشعار به سخره گرفته میشوند
        البته وقتی زندگی روزمره دارای عقاید ضعیف باشد دیگر جایی برای عرفان باقی نمیماند...وقتی در کارها ریا وظلم و منفعت طلبی ...جای خدابینی ومحض رضای خدا بودن را بگیرند ..توقعی هم نیست
        .................
        خوشبختانه هنوز افرادی هم هستند که زندگی روزمره انان بدور از تجملات و
        رنگ لعاب دنیویست..چه بسا قشر شاعر این جماعت نیازی به مسایل روزمره ندارد که درگیرِان باشد...........................
        اشعار کوچه بازاری جزیی سرودن را ارجح میدانند. وچه بسا برای چند دهه ی بعد ..معنایی ندارد..........
        ********************************************
        ((برای اینکه عرفان در ادبیات امروز حضور مجدد یابد ..باید نخست عرفان را وارد زندگی اجتماعی مردم بکنیم وسپس از شاعر توقع نماییم که انرا انعکاس کند))
        ***************************
        بالفرض مثال :عطار در عرفان (شمع وپروانه )...را وارد ساخت...
        وتا به امروز هم سرودنها در این زمینه نقل قول است وبس....
        وبرای نواوری لازم است که عرفان را بازمان منطبق سازیم...واین ممکن نیست جر حرکت در امتداد ((کهن))............
        مثال : قران در گذشته وحال واینده وجود دارد....یا احادیث .ویا...اشعار حافظ...
        کسی با ......نو ٬پست مدرن ..نئو کلاسیک.. چار پاره های به روز...غزل مثنویها ...مخالف نیست .. ...روایت بدون رسالت ارزشی ندارد...
        سروده هم بدون معنا ..فاقد ارزش است

        و اینها دلیلی است که جناب مهدی پور عزیز را در این عنوان (هیزم تر) موفق ساخته است

        والسلام ./
        ******************
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۵۷
        درود استاد
        خوشحالم که به عنوان اولین نفر شعرتون رو می خونم
        بسیار زیبا مثل همیشه
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد خسروی فرد
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴

        آنکه در بازار گرم اش هیزم تر می فروخت
        عاقبت از آه مردم چون خس نمناک سوخت
        درود بر شما
        زیبا و دلنشین سروده اید
        خندانک خندانک خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۰:۳۷
        سلام استاد بزرگوارم
        ببسیاررعالی. ......
        مصرل اول را نمی دانم چرا نمی توانم بخوانم..فعل سوخت با رای مفعولی سازگار نیست
        هر که قلبش در میان شعله ی خاشاک سوخت
        سینه اش در بستر غم های آتشناک سوخت

        می آموزم از محضرتان خندانک خندانک خندانک
        لمیا_سبتی پور(سلطانی)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۳۴
        سلام ودرود فراوان

        دلتان شاد ولبتان خندان وقلمتان همیشه جاررررری
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
         آرزو محمدزاده
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۳:۵۴
        درود بر شما زیبا بود واقعا
        خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۵:۱۸
        جناب آقای مهدی پورعزیز، سلام علیکم.
        ........................................................
        آنکه دربازارِ گرمش، هیزمِ ترمی فروخت
        عاقبت ازاهِ مردم، چون خسِ نمناک سوخت
        ..............................................................
        خسته نباشید بزرگوار.....زیباست ....ولی ببخشید من دراین فکرم که:..یا..
        (هرکه دل رادرمیانِ شعله ی خاشاک سوخت)...ویابه پیشنهاد سرکارخانم باباخانی ، بانوی گرامی...
        (هرکه قلبش درمیان شعله ی خاشاک سوخت)
        (سینه اش دربسترِ غمهای آتشناک سوخت)...اصلاً یعنی چی؟......چه حکمتی ست در(شعله خاشاک) که اگر (قلب) ویا(دل) دران بسوزد....سینه هم در(بسترِ غمهای اتشناک) خواهد سوخت....واصولاً جایی که اکثریت(وبخصوص درشعر)....قلب ودل وسینه را....(تقزیباً) به یک معنا استفاده می نمایند....چه توضیحِ واضحاتی است که اگر قلب بسوزد.....سینه هم خواهد سوخت؟...شرمنده ام...جناب مهدی پورعزیز...(دیوانگی) ست......وهمه چیز رادرک نخواهم کرد چون عاقلان...........موفق باشید بزرگوار......
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۷:۵۱
        زیبا و شاعرانه بود
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۹:۰۰
        سلامو درود
        جناب دکتر
        خیلی خوب بود و ممنون
        حسين زرتاب
        چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۲۱:۰۹

        سلام
        زیبا بود شاعر بزرگوار

        ................................................ خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تکتم آقابالازاده
        پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۰۲:۰۹
        سلام و درود
        خندانک خندانک خندانک
        زیبا نوشتید خندانک استاد عزیز خندانک
        قلمتان نویسا خندانک خندانک خندانک
        در پناه حق باشید خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۴:۱۳
        درود بر استاد گرانقدر
        عالی سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۸:۱۰
        درود بر جناب مهدی پور عزیز
        باید تفاوتی قائل شدن بین آن که از عمق پندار می سراید و آن که دلخوش است به سرودن .
        و لابد آن که از عمق پندار می سراید سیر و سیاحتی داشته . آنچنان که در شعر شما هویداست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پایدار باشید
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۲۲:۱۸
        درود ها شاعر گرامی
        زیباست و پر معنا

        دل که از آلودگی های زمینی پاک شد
        می توان در آتش جان مثل خرمن پاک سوخت

        احسنت خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵ ۲۳:۱۷
        سلام خدمت شما جناب مهدی پور
        این دو بیت زیر را مثل بقیه ابیات بیشتر بر دلم نشست .... خندانک
        یاد آن پروانه ی بزم وصال دل بخیر
        بال و پر زد تا سحر در شعله ها بی باک سوخت
        خندانک خندانک
        هر که می بندد زبان اش را به فتراک سخن
        باز می بیند که از داغ زبان فتراک سوخت
        خندانک خندانک خندانک
        یاسررشیدپور
        شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۰۱:۴۹
        سلام
        امروزه گاهی دیده می شود شاعران عزیزی با دستاویز قرار دادن زبان بویژه زبان امروزی ..
        مطالب و مفاهیم عرفانی را انکار می کنند و یا هر شعری را که درک نمی کنند فورا به این دستاویز متوسل شده و آن را رد می کنند
        آنگاه باید شاعر با توجه به درک عموم جامعه شعر بگوید بعضی را برای فرهیختگان و عرفا و بعضی را برای سطوح متوسط و همچنین بی سوادان جامعه .. اگر مبنا برداشت و دریافت عقل شخص باشد که نمی شود
        در جامعه عقل کل ملاک است که یک عقل فرضی است در بالاترین سطح همه باید بکوشند به آن برسند
        حال با عنایت به این حقیقت می پردازیم به زبان امروز و مفاهیم عرفانی
        زبان امروز اصلا ربطی به مطالب عرفانی ندارد
        می توان مفاهیم والای عرفانی را با زبان امروز به زیبایی بیان کرد
        هیچ ربطی به مسائل جامعه هم ندارد
        اتفاقا جامعه امروز ما به مراتب آماده تر از زمان عطار و مولانا بود که مسلمان را به جرم دینش زبان می بریدند و مولانا از دست آنها از بلخ به قونیه مهاجرت کرد .
        و عطار را کشتند و حلاج را به دار آویختند عین القضاة همدانی را شهید کردند و هزاران مورد اینچنینی که تاریخ ادبیات ما پر است
        از شاعران عزیز انتظار می رود خلط مطلب نکنند
        مفاهیم عرفانی تا ابدالدهر ارزش والا و اهل خودش را دارد
        برای درک معانی باید سالک بود و از شراب معرفت قطراتی نوش جان کرد
        منکر تغییر زبان و استفاده از زبان امروزی نیستیم
        اما می توان هر نیت و خواسته ای را با بهره جستن از عنصر خیال و مفاهیم مربوطه با استفاده از زبان روز بیان کرد
        زمان خود حضرت خواجه با اشعار عرفانی مخالفت می کردند
        چون فهم آنها مستلزم سالها ریاضت و درک و فهم عرفان و فرهنگ مخصوص آن بود.
        طوری که برای دیوان حافظ استاد بهاء الدین خرمشاهی دو جلد تفسیر نوشت
        بنام حافظ نامه
        .خواجه با یک بیت جواب داد
        چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
        سخن شناس نئی جان من خطا اینجاست
        امروز هم این بیت کاربرد دارد
        موفق باشید
        ان شاء الله
        صمد ذیفر
        شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۰۲:۱۲
        سلام
        و در ود بی پایان بر جناب مهدی پور عزیز
        دستمریزاد .
        حقیر از بیت مقطع برداشتی کردم
        اما فیض می بردم اگر حضرتعالی شرحی مختصر بفرمایید
        البته در صورت صلاحدید
        با عنایت به این نکته که بنده همیشه معتقدم
        کاش در مورد تک تک ابیات شعرم را از خودم بپرسند
        موفقیت روز افزون تان آرزوست
        خندانک خندانک خندانک
        اسماعیل سعیدی منش
        شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۰۴:۲۲
        با سلام خدمت جناب مهدی پور عزیز و همه دوستان و اساتید.
        متوجه نشدم بحث بر سر کهنگی و نو بودن زبان شعر و ارتباط آن با شعر عرفانی از کجا شروع شد. باید یاد آور شد عرفان زبان خاصی ندارد می توان سپید سرود و عرفانی و می توان غزل پست مدرن سرود و عرفانی. درست که ذائقه ما برای شعر عرفانی عادت به غزل و آنهم با زبان کهن (نه کهنه) دارد ولی فکر می کنم همه ما متفقیم مخصوصا غزل عرفانی فارغ از نوع زبان بایستی زبانی استوار و ساختاری مستحکم داشته باشد.
        شعر دوست عزیزمان آقای مهدی پور با وجود سلامت و استواری در وزن و قافیه از ضعف زبان رنج می برد.
        مطلع غزل همانگونه که استاد عزیز آقای مهر آبادی فرمودند توضیح واضحات است.
        در بیت دوم برق زدن خورشید با رعد نگاه اصلاً ملموس و قابل پذیرش نیست و همچنین نصبت دادن پر به افلاک و نه افلاکیان.
        در بیت سوم اگر حیرت دمید را قبول کنیم هیچ ارتباطی بین دو مصرع وجود ندارد و مصرع دوم فقط و فقط اجبار قافیه است.
        بیت چهارم با وجود ارتباط لازم از گسستگی زبان در رنج است یعنی زبان این بیت با تمام غزل متفاوت است و کاملا به زبان محاوره و امروزی نزدیک شده است
        در بیت پنجم ترکیب "پروانه بزم وصال دل" باعث تزاحم تصویر شده در کنار اینکه قافیه "بی باک" فقط اجبار است و هیچ باری به شعر اضافه نکرده و همین ایراد در بیت ششم بر "نمناک" وارد است که اتفاقاً بر دیرتر سوختن مقصر دلالت می کند.(سوختنی که تا اینجای شعر بار معنایی مثبت داشت و به یکباره منفی شد)
        و اما بیت آخر. بیت آخر از هر نظر بسیار کامل است و معنای بلندی را می رساند ولی من ارتباط مفهوم آنرا با کلیت شعر پیدا نکردم. اگر شما پیدا کردید به من هم برسانید لطفاً
        و اما اینکه چرا شعر زیبا و به نسبت منسجم دوست عزیزم آقای مهدی پور(البته اگر با این جسارت مرا به دوستی بپذیرند) را موشکافانه به نقد نشستم شاید ادامه بحث دوستان بود و شاید هم قوت نسبی غزل و تسلت کامل سراینده اش بر شعر کلاسیک و ریزه کاریهای آن بود. امیدوارم جسارتم را ببخشایید.
        پاینده و سرافراز باشید.
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۵۴
        سلام جناب مهدی پور عزیز
        زیباست
        درودتان
        خندانک خندانک
        نغمه احدی
        شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۴۹
        سلام و عرض ادب و احترام
        از سروده ی زیبایتان بسیار محظوظ شده و برایتان موفقیت روز افزون مسئلت دارم گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهارک (دختر پاییز)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۲۱
        با سلام خدمت شما استاد بزرگوار خندانک خندانک
        زیبا و پر احساس سرودید خندانک
        یاد آن پروانه ی بزم وصال دل بخیر خندانک
        بال و پر زد تا سحر در شعله ها بی باک سوخت خندانک
        خندانک خندانک
        شهره کبودوندپور
        پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۳۵
        درودها
        عالی بود خندانک خندانک

        آنکه در بازار گرم اش هیزم تر می فروخت
        عاقبت از آه مردم چون خس نمناک سوخت خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2