جمعه ۷ دی
زهد بیحاصل شعری از هوشنگ زاهدی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵ ۱۶:۰۸ شماره ثبت ۵۱۰۶۰
بازدید : ۴۰۴ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب هوشنگ زاهدی
|
طاعتِ من شد ، مسجد و محراب
هیچ ندیده ، دیده به خود خواب
گوشۀ عزلت ، گشت نصیبم
رنگِ شفق شد ، چشمِ پر از آب
هر شب و روزم ، مانده به زاری
آتشِ هجران ، در دلِ بیتاب
چونکه ببینم ، یارِ گران را
دست کشیدم ، از همه اصحاب
تا که بدیدم ، در رهِ مسجد
پیرِ مغان را ، گفت در این باب
ای که نمودی ، عمر تو بر باد
خبط بُوَد ره ، کی تو چو احباب
عزمِ سفر کُن ، همرهِ من باش
ساقیِ ما بین ، باده تو دریاب
چون قدحت را ، پُر کند از می
نیک بفهمی ، معنیِ نوشاب
چشمِ دلت گر ، باز نباشد
سجده و طاعت ، عور زِ هر تاب
زاهدیا گو ، زاهدِ ما را
دوست بداند مکرِ تو کذّاب
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیباست