بند امید دل

سلام تینای عزیز چه شعر خوبی ازت خواندم باکلی تصاویر زیبا به به درود تو مهربان

بر بند بند خاطراتم نام تو هست
هر جا زمین تشنه ای که آب خورده هست
هر جا که راه شیری دل باز بوده ست
چشم بنفشه صورت مهتاب خورده ست


درود تیناجان
خیلی زیبا قلم زدی
آفرین خواهری

درود بانو

درود برشما استاد و خواهر عزیزم
بسیار عالی
خوشحالم بعد از چند ماه این سعادت را داشتم تا احساستان را بخوانم و لذت ببرم
ممنونم

سلام بانوی گرانقدرم
بسیار عالی با تصاوی بسیار زیباتر
می آموزم از محضرتان

بسیارزیبا

سلام بانو شعر زیبایی بود
بهره بردم
جسارتا فکر می کنم ردیف مصره اول پاره اول مشکل داده و باید ه از هست حذف بشه
موفق باشید

درود بر شما
زیبا و بی نقص و دلنشین سروده اید
لذت بردم
قلمتان سبز

سلام خدمت ویفر خانم، ببخشید تیناخانم
خوبید بزرگوار، خرسندم از سروده ی زیبا و مفهومیتان
بعد از مدتها شعری زلال خواندم

ن روز بارانی سرشار از خدایی
هرگز فراموشم نشد تا زنده هستم
دست نیاز خود ز آدم ها بریدم
بند امید دل به دستان تو بستم
نتیجه تصویری برای روز بارانی

سلام ودرود استاد گرامی
بسیار زیبا ودلنشین سرودید
همیشه سبز باشیدوتندرست

درود بر شما

سلام و درود بر شما بزرگوار

ابر زندانى باد
باد زندانى دشت
چه كريه است اين روز
روز آوارگى خون حسين
كه به ما آموزد؟
كه در اين قافله با رهگذران
بايد از ابر گذشت
بايد از باد گذشت
بايد از آب گذشت
بايد از خون گذشت
تا رسد پاى ملائك كف دست
روز آوارگى خون حسين
كه به ما آموزد؟
كه پُر از شبنم بود
شاخه ‏ى شهد گلابى سپيد
كه لب بام ابد ناپيداست
كاش از رود فرات كاسه پُر مى‏ كرديم
تا رسانيم به دشت
تا رسانيم به خاك
تا رسانيم به لب


باقر رمزی باصر

درود بر بانو تینا

درود بر بان طوسی گرانقدر
عالی سرودید
لذت بردم از اشعارتان

زنده باشید

درود بزرگوار زیبا بود

درود فراوان محضر جنابعالی

بسیار زیبا ودلنشین دست مریزاد

درود بانو
هنر بزرگيست استفاده از اين همه تصوير زيبا در شعر
دست مريزاد

درود به شما . کاش ذره ای از هنر شما رو می داشتم

بعد از عبور خشکسالی های این دشت
تنهاحضور رحمتت همراز می شد
یک روزن کوچک به روی آرزویی
در کلبه ی قلبم دری دلباز می شد

درودها بانو طوسی گرانقدر
زیبا و بااحساس وعاشقانه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔵 #شعر_جهـــــــان

چهار پرنده باهم نزاع کردند
وقتی که هیچ برگی بر درخت باقی نماند،
الهه ی عشق
در هیأت یک مداد
آنجا ظاهر شد
و در نوشتاری زیبا
قراردادی با پاییز به امضاء رساند،
که موعد سررسید تغییر فصل
به زودی فرا رسد.

#گونتر_گراس

سلام
نگی کاک فلانه و امانه ، سه باره دارم میام و تـــــــــــــــو نیستی

درود