به دور از بستر

سلام جناب سلیمی دوست داشتنی
اول انرژی منفی سپس انرژی مثبت..البته با اجازه
-------------------------
همیشه از جملات جناب استکی لذت میبرم چون دقیق میزنه به هدف
((میگویند رباعی اداب مخصوص به خودش را دارد))
در این رباعی کلی گویی ...والسلام
خاکستر=فسرده.قبول
میشد روز وشب را گفت وتمام ولی میل شاعر بوده که سه وعده را ذکر کند...این هم قبول
فریاد وصدا در یک راستا هستند...این هم به لحاظ معنا قبول
مصرع سوم به عنوان یک استارتر هم قبول
اما مصرع چهارم که در رباعی کلا بار معنایی بر دوش این بینواست
هیچ گونه ارتباطی با کل سروده برقرارنکرده است که لا اقل ختمش کند
حالا در ذهن شاعر هر چه بوده است باشد ..مهم این است که شاعر در دسترس نیست
معنای بستر چه می تواند باشد .....؟؟؟
-------------------------------------------------------------------------
نکته ای که به نظرم جالب رسید این است که
داشته ایم که قوافی را به خاطر مفهوم قربانی وفدا کرده اند ..اما در اینجا کاملا بر عکس میباشد
یعنی رباعی فدای قافیه شده است
قافیه در مورد( فتحه ..ر..)بسیار زیاد است
ولی دراینجا انگار بالجبار قافیه جا افتاده است
دقت کنید:
خاک..ستر
ناق...س(ص) تر
ب..ستر
-------------------------------------------------------------------------
تقدیمتان
از راه رسیده ایم و بر در زده ایم
از روی ارادت به شما سر زده ایم
در ساحل با صفای دریای شما
چندیست که صادقانه لنگر زده ایم
-------------------------------------------------------
در صورتی که اشتباه می کنم...مشتاقم برای یاد گیری



....ببخشید

زنده باشید وبرقرار ./