دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر وحیدغفاری(فردین)
آخرین اشعار ناب وحیدغفاری(فردین)
|
من دیگه خسته شدم،از تل و شیشه و حشیش * کل زندگیمو بند کرد،مث یک چسب سریش
جون و عمرم،عشقمو ازم گرفت * سرنوشت چه روزای تیره ای برام نوشت
اولاش یادم میاد،میرفتم نعشه بازی * مادرم با دل پاکش همیشه بودش راضی
منو میگفت پسرم غصه نخور،من باهاتم * من نفهمیدم و رفتم پیش دوستای لاتم
بعد چند وقت،اشکای مادر و تو چشاش دیدم * اشک کمه،زجرای توی دلشو من ندیدم
سرد و ساکت،مات و مبهوت،تو خودم مونده بودن * اباهت،شخصیت و از زندگیم رونده بودم
تو همین فکرا بودم،مگه من چی کم دارم * که یه روزی پاک بشم،زنده شه تار و پودم
این مواد لعنتی،بخدا عشقمونه * عشقی که تباه کنه زندگی رو،بهتره که نمونه
چه جوونایی از این عشق مواد تباه شدن * توی آشغالدونیای شهرداری رها شدن
نمیخوای زجرای مادر پدر و تو بخری * حداقل تو پاک بمون،واسه شون عشق ببری
سرتو بالا ببر،کار بکن،زندگیتو راه ببر * برو تو مواد بزن،خواستی تا شی از کمر ./.
|
|
نقدها و نظرات
|
خواهش میکنم.جنابعالی لطف دارید. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسيار زيبا بود