سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جوانی

        شعری از

        رویا باقرزاده

        از دفتر شاهد نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ شهريور ۱۳۹۵ ۲۳:۵۶ شماره ثبت ۵۰۲۷۲
          بازدید : ۸۲۳   |    نظرات : ۳۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رویا باقرزاده
        آخرین اشعار ناب رویا باقرزاده

        قلب من پیر است ای مردم ندانیدم جوان
        گر جوانی با دل است زین پس نخوانیدم جوان
        من عطای این جوانی بر لقایش میدهم
        داده هایش را به من بر بُرده هایش میدهم
        گر جوانی باز هم اینگونه با ما تا کند
        مرهمت ها میکند گر ترک این تنها کند
        در جوانی نیست همچون کودکی ها عطر و بو
        در زمین بود آنچه میکردم به ابران جست و جو
        کودکی با خنده ها و گریه های بی ریا
        ای زمان بهر خدا برگرد بر آن دوره ها
        شعر فوق یکی از کارهایی آغازین حقیر بود که هنگام ارائه آن در انجمن شاعران حجمه ای از انتقادات به سویم روانه شد. به دلیل
        فازبسیار منفی موجود در شعر و همچنین نکوهش جوانی.
        استادان صاحب نظر بسیاری از حقیر درخواست کردند که شعر دیگری در اصلاحیه ی چنین شعر نا امید کننده ای ارائه دهم که بنده شعر ناقدان گفتند لحن غزلت غمگین است را ارائه کردم. که بعدا برای راحتی تلفظ به ناقدی گفت که لحن غزلت غمگین است تغییر دادم. امیدوارم دوباره از خواندن چنین سروده ی غم انگیز ناکی کسی فاز منفی نگیرد.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۵۵
        شاعر قبل از اینکه هنرمند باشد یک اندیشمند است.!
        خدمت شما عرض کنم هنرمندی که غم و شادی را نداند و راجبش ننویسید هنرمند نیست!
        یعنی به کلی از از قافله زندگی پرت است!
        یک شاعر به عقیده من قبل از اینک هنرمند باشد یک اندیشمند است> که روزانه ده ها برابر دیگران راجب مسائل اطراف و اتفاقات و رویداهای زندگی فکر می کند و می نویسید >
        ملامت کردن او و سرکوبش به خاطر لحظاتی که در ان غوطه ور شده و به ان اندیشیده تا دست اوردی را مهمان دل خود و دیگران کند را گناه کبیره می دانم.
        حتی اکر بدون وزن و قافیه انرا انرا ساخته و پرداخته باشد > چرا که رخصت اندیشیدن را ذات اقدس الهی به انسان هدیه داده و تحقیر و وکوچک کردن ان جایز که نیست بلکه از نظر حقیر گناه می باشد.
        از اینکه زیبا و با شهامت می نویسید از شما سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        راستی سلام خندانک
        مدیر ویراستاری
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۱:۳۰
        سلام علیکم

        از آنجا که اجازه نقد داده اید مطالبی را حضورتان بیان می کنم .شعر خوبی بود و احساس تان تازه است .
        هر آنچه از دل بر آید بر دل می نشیند .


        قلب من پیر است ای مردم ندانیدم جوان

        گر جوانی با دل است زین پس نخوانیدم جوان

        *زین مخفف از این است و در شعر معاصر کمتر استفاده می شود.



        من عطای این جوانی بر لقایش میدهم

        داده هایش را به من بر بُرده هایش میدهم
        *از ضمیر متصل فاعلی چندین بار استفاده شده است من،می دهم
        برده با لقا هم قافیه نمی شود.




        گر جوانی باز هم اینگونه با ما تا کند

        مرهمت ها میکند گر ترک این تنها کند
        *مرحمت صحیح است .گر مخفف است .



        در جوانی نیست همچون کودکی ها عطر و بو

        در زمین بود آنچه میکردم به ابران جست و جو
        *ابر کلمه فارسی است و با الف و نون جمع بسته نمی شود بهتر است بنویسید ابری یا...



        کودکی با خنده ها و گریه های بی ریا

        ای زمان بهر خدا برگرد بر آن دوره ها

        *بی ریا با دوره ها هم قافیه نمی شود
        ها حروف الحاقی است و جمع بسته نمی شود .


        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۲۱:۱۴
        درود بانو بعضی ایرادات شعرتون را ویراستار محترم بیان کردند اگر می خواهید این شعر را نگهدارید باید بیشترش کنید چند مصراع را من عوض کردم اگر خواستی استفاده کن
        این دلم پیر است ای مردم ندانیدم جوان
        از دل خود با خبر هستم نخوانیدم جوان
        پس عطای این جوانی بر لقا بخشیده ام
        از کنارش سالها رخت خودم برچیده ام
        گر جوانی باز هم اینگونه با من تا کند
        ٭٭٭
        کودکی با خنده ها و عشوه های بی ریا
        کاش برگردد زمان و پیش دل آید صفا
        عليرضا حكيم
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۲:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۲:۵۳
        درود بانو
        غمگین و زیباست
        شاد باشید خندانک
        رویا باقرزاده
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۶:۱۹
        سلام و درود بر اهالی شعر نابی.

        دلیل بیان خاطره ای که راجع به این سروده داشتم بیان همان مواردی بود که استاد بزرگوار حاج سید فکری احمدی زاد بیان نمودند. و بنده تنها اعتراضم به منتقدینی بود که به لحن و فاز و انرژی موجود در شعر نیز کار داشتند و از نظر حقیر سلیقه ای عمل میکردند.
        و قصدم از سروده ی بعدی همین بود که بگویم شاعر را نمی توان مجبور کرد که از شادی بنویسد و یا از غم. و نوشتن از هر کدام از اینها نیازمند درک شاعر از آن هاست.
        اما جدا از چنین نقدی که فقط به ایم قسمت نقد اعتراض داشته ام. بقیه ی انتقادات را وارد میدانم و اتفاقا مشتاقم که از چنین ضعف هایی آگاه شوم.
        اساتید بزرگوار اگر درخواست نقد حقیر را پاسخ بگویند.خوشحال میشوم. نقدی از جنس نقده های مدیر ویراستاری گرانقدر
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۷:۴۸
        سلام سرکار خانم باقر زاده گرامی
        شاعر مجاز و مختار است در هر حیطه ای از احساس (وحتی غیر احساس مانند طنز و فکاهه و ... ) قلم بزند و منتقد فقط می تواند در چهارچوب اصول و قواعد معلوم ادبی راهنما باشد. قرار نیست دیگران در تصورات و برداشت و تخیلات شاعر کنکاش کنند و خدای ناکرده امر کنند که از چه حسی بنویس و چه حسی را سرکوب کن! تعجب می کنم از آن انجن ادبی که "درخواست کردند که شعر دیگری در اصلاحیه ی چنین شعر نا امید کننده ای ارائه دهم" !!!!! مگر شعر احساسی و شخصی اصلاحیه دارد؟ چه چیزی را اصلاح کنید؟ حسِ غمِ لحظه ی سرودن گذشته را ؟!

        چون فرموده بودید عرض می کنم:
        شعرِ حسیِ خوبی بود اما ایراد وزن دارد
        گاهی جمله بندی درست نیست مانند:
        "داده هایش را به من بر بُرده هایش میدهم"
        برای مثنوی بودن خیلی کوتاه است
        و از همه بدتر غلط املایی "مرحمت" خندانک

        برقرار باشید خندانک
        محسن حمزه لویی (رسام)
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۰۹:۵۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۴:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۲۰:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرضیه سادات هاشمی
        شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ ۲۲:۱۶
        اتفاقا خیلی خوب حرف دل من یکی را زدی
        جوانی باز هم اینگونه با ما تا کند

        مرحمت ها میکند گر ترک این تنها کند
        میرعاشقان
        يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ ۰۲:۱۲
        اهل شعر با شعر حرف می زنند
        گاهی درک خیلی چیزها سخته...

        به جبران اشعار زیباتون که در مقابلش واقعا احساس عجز می کنم همیشه

        به یاد استاد دلسوخته شهریار

        پیرم و گاهی دلم یاد ِ جوانی می کند
        این دل ِ بشکسته ام، باز نغمه خوانی می کند

        روزگاری بود ما هم نیز می بودیم جوان
        یاد ِ آن وقت ها دلم را بس چه دلخون می کند

        ای جوانی تو کجایی یاد ِ ایامت بخیر
        یاد ِ ایامی که دل، هر روز، یادش می کند

        بغض ِ سختی در گلویم سالها نقش بسته است
        اشک ِ چشمم طفلکی آن بغض، شب باز می کند

        مردمان ِ شهر اما نفی پیری می کنند
        بیخبر باشند از آن کاری که با من می کند

        داغ ها بر دل هنوز پیدا نخوانیدم جوان
        داغ ِ یار پیر می کند آری بولله می کند

        می رود تا عرش این آه وُ جوانی می رود
        آه ِ بی رحمم ولی اما چکارها می کند

        ما جوانی را رها کردیم، نی از اختیار
        کربلا را هرکه دید اینگونه کارها می کند

        ما جوانیمان به مولای ِ جوان بخشیده ایم
        عشق ِ مولا مرده را سرزنده برنا می کند

        میرعشق باز هم تحمل کن مگو اسرار ِ خویش
        روز موعودش خدا بازهم خدایی می کند
        باقر رمزی ( باصر )
        يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ ۰۹:۲۲
        ز علی شناختم من به خدا قسم خدا را
        سلام و درود بزرگوار
        آفرین خندانک خندانک خندانک
        عید آب و آینه و شمعدانی و گل
        خندانک خندانک خندانک غدیر خم سرشار از مل و بلبل بر شما و خانواده ارجمندتان مبارکباد خندانک خندانک خندانک
        به فوران من دعوتید خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدرضا بهرامی
        يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۳۸
        درود بر شما بانو
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6