يکشنبه ۲۷ آبان
آسمان شعری از ابوطالب زارع
از دفتر باران نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۵ ۲۰:۲۴ شماره ثبت ۵۰۱۸۴
بازدید : ۶۹۱ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب ابوطالب زارع
|
این روزها
آسمان هم دلش صاف اسنت
برای آمدنت
حتی به قدر یک قطره
که در نگاه تو قرنطینه شده
ابری نیست
می خواهم رد تشنگی ام را
از دهان گوسفندی بپرسی
که مدت هاست
زخم گلویش با خار بیابان حرف می زند
من دست هایم را عقب می کشم
و نگاهم را خاموش می کنم
علف خشک
دعای بی استجابت من است
ای کاش با این هوا قدم بزنی
تا ابر ها دلشان بگیرد
و برای با تو بودن گریه کنند
خودم را گم کرده ام
و گرنه
حاجت سیاهم را تقدیم می کردم
تو بیش از اندازه دور شده ای
و من این را
از برگ های سوزنی آموخته ام
که پای درس کاکتوس ها
ملا شده اند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.