نام شعر : مرز عشق
پایان خوشی کاش از این قصه برآید
پایان خوش این است که از او خبر آید
چندیست که چشمم به در و گوش به زنگم
ای کاش که این دوری از تو به سر آید
نه مانده مرا ذوق ، دگر شعر سرایم
نه مانده تورا حال ، که از حال در آید
این مملکت عشق مگر مرز ندارد ؟
کاین گونه به هر جای از او یک اثر آید
از چین و ز ماچین و ری و روم و فرا روم
یک جای ندیدم سخن از عشق نیآید
آن تازه نهالی که الان کهنه درختی است
بی برگ و بر است ، گو به سراغش تبر آید
آن کس که به ترفند دلم را شده صاحب
ای کاش به ترفند از این خانه در آید
جان می سپرم در رهش از روی دو صد ذوق
یک شب به در خانه ی ما یار اگر آید
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
درود و موفق باشید