دیگه کم کم داره نزدیک میشه
روزایی که دلامون غم داره
یه ساله هر جا برم میخونم
دله من تنگه ؛ برات بیماره
نمیدونم میمیرم یا زندم
که دوباره پرچمو بردارم
لباس مشکیمو می پوشم من
آخه یکساله تو رو کم دارم
بیا آبرو بخر کاری کن
نوکرت خیلی بهت محتاجه
تو دعا بکن منم لایق شم
دعاتون رو سر نوکر تاجه
حالا هفتاد دو شب می مونه
تا محرمت که آدم سازه
انتظارش منو عاشق کرده
لحظه ای که در هیئت بازه
چایی هیئت و بعدش روضه
گریه ها و ناله های غمناک
من فدای نوکری که میگه
یاحسین جان با چشای نمناک
سینه زن سینه بزن وقتیکه
رو لبت نام حسین می شینه
شک نکن گریه کناشو هرشب
مادرش فاطمه هم میبینه
روضه وقتی میرسه تا گودال
خواهری میبینه جسمی پرپر
مادری هی میخونه با ناله
یا حسین تویی غریب مادر
بمیرم که چی به روزت اومد
قتلوک ذبحوک عطشان
نفست میگن به خس خس افتاد
پیکر تو گشته دیگر عریان
چقدر غصه میخوردش مادر
خواهرت رو تل تو رو میدیده
روی سینه اش نشسته شمر و
ارباب زیر دست و پاش جون میده
تویه لحظه های آخر گفتی
شیعیان تو بیادت باشند
تو رو تشنه کشتن و وقتی آب
مینوشن یاد لبانت باشند
ما همه عاشق اربابیمو
تا ابد برای اون می خونیم
بیخیال بزار بگن دیونه است
تا قیامت پای اون می مونیم...
علیرضا مسیحا
4/5/95 دوشنبه
ساعت : 13:30