يکشنبه ۲۷ آبان
کاش بچه میشدم... شعری از علی میرزایی( هیچکاک)
از دفتر سرگیجه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۵ ۲۲:۲۹ شماره ثبت ۴۸۷۵۸
بازدید : ۴۶۱ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر علی میرزایی( هیچکاک)
آخرین اشعار ناب علی میرزایی( هیچکاک)
|
کاش بچه میشدم
با تیرکمانی کشی در دست
و نفرینهایی پشت سر
برای شکستن شیشه ها
باز هم وسیله ای میشدم
برای آشتی دادن شیشه وسنگ
و برای نان خوردن کودکان شیشه فروش
کاش بچه میشدم
با تفنگی آبپاش در دست
و خیس میکردم گونه های مادر را
تا گم شود اشک چشمانش
و یا صورت پدر را
تا کسی نبیند عرق جبینش را
کاش بچه میشدم
دلخوش از چرخیدن فرفره ای
یا غمگین از ترکیدن بادکنکی
کاش بچه میشدم
سر نهاده بر زانوی مادر
و گوش سپرده به آواز حزین لالاییش
بر بستری آرام و امن
کاش بچه میشدم و میماندم در بچگی
تا ابد ،تا آخر دنیا،تا انتهای زمان
فارغ از غم نان و آسوده از درد عشق
آزاد از بند فلسفه و نرسیده به پوچی .....
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا و بجاست
اریک برن می گوید:
ساختار شخصیت آدمی از کودک بالغ و والد تشکیل شده که در هر زمان یکی از آنها غالب و حاکم بر شخصیت ماست
حالت کودک مسبب خلاقیت ها،خوشی ها غم ها و سایر عواطف است
بالغ این زمانی این مکانی است و فکر و استدلال میکند
و والد تابع آیین و رسوم و گذشته است
خرم و خوش باشید