يکشنبه ۲ دی
کوره پولادگر شعری از علی یوسفی مداح
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۰۰:۵۸ شماره ثبت ۴۸۶۷۸
بازدید : ۳۱۹ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب علی یوسفی مداح
|
من از این شحنه دگر نومیدم
هم از این خود که خدا نامیدم
دلم از قبله حاجات گرفت
هم از آن نقره که می بوسیدم
هم از آن آب گلوگیرِ امید
که در این هاون دل کوبیدم
برو ای واعظ و نعمت مشمار
که من از خانِ کرم رنجیدم
سر آن سفره نشستم به کنار
جگرم خوردم و خون باریدم
همه عمرم چو جهنم بگذشت
مکن اکنون به درک تهدیدم
گله گر؛ تکیه به دیوار زنان
عجب آن روز پسری را دیدم
شطحاتی که در این شعر گذشت
پسری گفت و از او بشنیدم
بشر از روز دگر نومید است
و من از کیش بشر نومیدم
پسرک ! دهر که عشرتکده نیست
که بگویی چه در آن نوشیدم
نه! جهان کوره پولادگر است
که در آن تف بخورم ؛جوشیدم
بزن ای پتک! که در روز دگر
زبده در بوته صد خورشیدم
علی یوسفی مداح
قم 6:4:1392
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و موثر
پر معنی