پنجشنبه ۲۹ آذر
كاش يازخمارميگشتم(تقديم به شعر:ازحال خمارمن است) خودم شعری از کریم لقمانی سروستانی
از دفتر s@rv نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۰ ۲۳:۵۹ شماره ثبت ۴۸۵۷
بازدید : ۶۰۵ | نظرات : -۱
|
دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی
آخرین اشعار ناب کریم لقمانی سروستانی
|
نقدازشعر مرا برچينيد ، منگ شدم
بيش از اين باز به چالش نكشيد دردمرا
چون كه بي نقد ، خودم بيمارم
روز من باز چوقنديل شب است
بغض من كال وُنارس گشته
آسمان صاف ولي
در دلم ابرنمايان گشته
كاش كمي ميباريد ، تا كه آرام شودخاطرمن
مرهمي نيست براي دردم
چون خماري پريد ازسرمن
تا كه بي خودنشوم باردگر بنويسم
وبخوانيد ، تَركه را تَر بكنيد
وبكوبيد براين شعر نگون بختي من
دفترم سوخت دراين آتش غم
وخاكستر آن رفته به باد
هيچ كس آب نريخت ، تاكه خاموش شود
هركه ازراه رسيد ، هيزمي تازه گذاشت
شعرمن غمگين است ، طعم آن گس گشته
دلم ازذهن خودم چركين است بااوهام
چون غباريست كه برآينه اي مانده بجا
پس چراپاك كنيدتاكه ببينم خودرا
چه تفاوت دارد ، تشويش دلم
بگذاربسوزد ، دلتان شادشود !
تا نباشدديگر
بازهم نقد كنيدبرسرآن چوب زنيد
گِله ديگر نكنيد ، چون همه استاديد
غيرازمن افسرده ي نوپا كه مردودشدم
باز يك سال دگر، درجازده ام
كاش يكباردگر ، باز خمار ميگشتم !
نكندديوانه شدم !؟!
يا كه باردگري سوختنِ من هوس است ؟!
s@rv
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.