چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر علی میرزایی( هیچکاک)
آخرین اشعار ناب علی میرزایی( هیچکاک)
|
میخام برم بازار و بخرم یه دست کفن
تا آماده شم واسه یه مرگ خفن
میخام که پر بکشم تا خود عدم
یا کف جهَندَم بزنم قدم
خط بکشم روی حرفای قشنگ
خالی کنم تو مخم،چار تا فشنگ
تا که مغزم روی دیوار بپاشه
چیزی ازم نمونه جز یه لاشه
امید را بیخیال شم،صبح فردا رو
ببرم آبروی مردا رو
یهو صورتِ مسئله را پاک کنم
جسم خاکیمو زیرِ خاک کنم
کر کر بخندم به ریش مرگ
روی تنم بمونه جای نیش مرگ
با عزراییل یه سلفی بگیرم
سرمو بذارم رو شونه اش و بمیرم
بزنم زیر دیگ فلسفه
بکشند روی نعشم یه ملحفه
اعلامیه ام بچسبه رو دیفال
بزنم به جماعتی یه ضد حال
بخابم و بیدار نشم ،واسه یه عمر
کاسه ای بذارم زیر نیمکاسه ی عمر
بتمرگم کفِ یه قبر تنگ
به جای نام ازم بمونه ننگ
خیرات کنن برام خرما و رطب
ملت واسم غش کنند و تب
مداح بالا سرم هی شلوغ کنه
بازارگرمی با یه مشت دروغ کنه
یه الگو بشم واسه نسل فردا
تانگردن پی درمون دردا
رفیقام بگن خیلی جیگر داشت
دشمنام بگن کله ی خر داشت
شناسنامه ام هم بشه باطل
یه مقتول بشم به نقش قاتل....
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.