جمعه ۲ آذر
چهل سالگی شعری از پگاه بنوان
از دفتر عبور نوع شعر نثر و انواع آن
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۲۳ شماره ثبت ۴۷۸۲۳
بازدید : ۱۰۱۲ | نظرات : ۳۳
|
آخرین اشعار ناب پگاه بنوان
|
یک روز
برای من دور
نزدیک برای تو
درمیان فایلهای قدیمی خاک خورده ات
جایی بین سی و چهل سالگی
عکس زنی میخکوبت میکند
عکس زنی با چشمانی
نه تیره و نه روشن
و یادت خواهد آمد
چشمانش در آفتاب روشن بود
زنی که دوستت داشت
زنی که هرشب انتظارت را رنگ میکرد
جایی همان حوالی
از پنجره محل کارت
تصویر آشنایی قلقلکت میدهد
و حس میکنی گوشی همراهت می لرزد
برای لمس صدایش
جالب میشود
سرنوشتش
رنگ رژ لبش
سایز کمرش
و بی اختیار بغض میکنی
و درمیان
انبوه
زنانی که ترکشان کردی
جستجویش خواهی کرد
حتی بوی تنش را در لباس زنت
و خنده هایش را
در شیطنت دختر کوچکت
جایی در دهه چهارم زندگیت
من نشسته ام
با موهایی پرپشت
و پوستی روشن
و تو با ماشین میلیاردیت
از کنارم رد میشوی
و فکر میکنی:
"چقدر همه چیز رنگ من است"
و دچار توهم مالیخولیایی
بازگشت به گذشته میشوی
من اما هرگز تورا ترک نکرده بودم
و زنانه هر روز خاطراتت را
گردگیری میکردم
و تمام شهر را به نام تو میخواندم
من اما
صبح به صبح
به تمام مردم شهر
چایی میدادم
با طعم تو
آنجا که تو دیگر از آن من نبودی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.