سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 آذر 1403
    27 جمادى الأولى 1446
      Thursday 28 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۸ آذر

        دل شکسته!

        شعری از

        محمد علی سلیمانی مقدم

        از دفتر طنز نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۰۶ شماره ثبت ۴۷۷۳۳
          بازدید : ۱۱۴۴   |    نظرات : ۸۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
        آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم

        شده ام عاشقِ پری رویی
        خوبْ روی ظریف و نیکویی

        اوجِ زیبایی و فریبایی
        با لبِ سرخ و خالِ هندویی

        موقعِ راه رفتنش با ناز
        می خرامد به سانِ آهویی

        برده با خود دلِ خرابم را
        به دو چشمِ سیاه و جادویی

        خورده عشقش به جانِ من پیوند
        با کمی ناز و تابِ گیسویی

        به درِ خانه اش شبی آخر
        بنشستم چو خاک، بر کویی

        که ببینم مگر رخِ ماهش
        یا ببوسم لبش به پر رویی

        به گمانم که برد، از این فکر
        پدرِ قلچماقِ او بویی

        ناگهان آمد و چنانم زد
        که شدم لِه به سانِ لیمویی

        زد و بشکست با تمامِ قوا
        کمر و دستِ من به پارویی

        دخترک هم ز ترسِ بابایش
        رفت در خانه پشتِ پستویی

        اینک اینجا منم که تنهایم
        کس نیاید برای دلجویی

        مانده ام پشتِ خانه ی ایشان
        با شکسته دلی و بازویی!!

        #سلیمانی_مقدم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۱۸
        خندانک خندانک ممنون استاد برای این طنازی شیرین ...حسم اینست که ادامه بدهید همین غزل را در بندهای دیگری خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۳۶
        ناگهان بد تر از پدر جانش
        زد به فرقم به کفش و جارویی

        گشت از جای ضربه اش جاری
        خون، از کلّه ام چنان جویی

        عاشقی کاملاً ز یادم رفت
        مثلِ کِرمی ز سیبِ کرمویی

        از بلایی که بر سرم آمد
        شده ام طوطیِ سخن گویی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        عالی بود خندانک خندانک خندانک
        کلی خندیدیم خندانک خندانک خندانک
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۰۸
        درود بر شما زیبا بود
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۰۳
        درودها
        ادامه داستان « دل شکسته » تقدیم به دوستانی که احیانا پیگیر آن هستند.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        گر چه سر خورده گشته ام اینک
        فارغ از صحبت و هیاهویی

        کنده شد دسته دسته موهایم
        کلّه ام گشته گوی بی مویی

        اینک امّا کمی دلم شاد است
        که نباشم به فکرِ شامپویی

        بعد از این قصّه ی عجیب و غریب
        شده ام فردِ ماجراجویی

        فکرِ دلبر ز سر نشد بیرون
        که مرا گشته ناز بانویی

        زده از تیرهای مژگانش
        به دلم با کمانِ ابرویی

        به موبایلش پیامَکی دادم:
        ای که هستی به چشمِ من سویی

        باشد این بار هم قرارِ ما
        توی دکّانِ آن اتو شویی

        الغرض فرصتی مهیّا شد
        تا کنم باز هم تکاپویی

        گفتم او را که ای الهه ی ناز
        پدرت هست مردِ بد خویی

        گفت: آری کمی بداخلاق است
        نه به اندازه ای که می گویی

        گفتم عیبی ندارد امّا من
        آمدم تا شوم تو را شویی

        از برای تو هم ز جان بخرم
        حلقه ی خوشگل و النگویی

        خواستم ببوسمش امّا
        سرخ شد صورتش ز کمرویی

        گفتم ای نازنین مگر هستم
        پیشِ چشمِ تو مثل ِلولویی؟

        خوردن اندکی عسل چه شود
        از لبِ لعلِ همچو کندویی

        ناگهان بد تر از پدر جانش
        زد به فرقم به کفش و جارویی

        گشت از جای ضربه اش جاری
        خون، از کلّه ام چنان جویی

        عاشقی کاملاً ز یادم رفت
        مثلِ کِرمی ز سیبِ کرمویی

        از بلایی که بر سرم آمد
        شده ام طوطیِ سخن گویی

        #سلیمانی_مقدم 22-03-1395
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جلال پورسلیمانی
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۳۸
        و انشاالله؛
        از خداوند مهر میخواهم
        به وصالش رسی به نیکویی
        فارغ از روزگار،تنگِ بغل
        به صفایی و بر لب جویی
        بسیار زیبا سروده اید این طنز لطیف
        جسارتم را ببخشید.اینده باشید با مهر
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۰۲
        گاهی می شود دیگر...!
        حکایت عاشقی کردن را طناز و شیرین بیان نمودید و لذت بردم و درود بر شما خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۳۹
        با سلام استاد بسیار عالی
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۱۲
        درود بر استاد بزرگوار

        هنر و اثرتان زیباست احسنت بر شیوایی کلامتان

        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۳۶
        درود بر دوست ادیب وشاعر توانمند خندانک خندانک خندانک

        فوج
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۴۰
        بسیار عالی خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        جلال غلامی    غلام
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۰۳
        سلام بر استاد عزیز و طناز خندانک خندانک خندانک
        احساس میکنم طنز غزل در این شعر خودش را به عشق غزل تحمیل کرده
        برداشت حقیر اینه که عشق غزل بیشتر خودنمایی کرده تا طنز
        البته هرکسی از ظنتان شد یارتان . از درونتان نجست اسرارتان
        موفق و پیروز باشید
        احمد رشیدی مقدم (گمنام)
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۱۹
        درود به استاد ارجمند جناب آقای سلیمانی عزیز
        واقعا زیبا ودلنشین هست ؛ از یکطرف دلم بحالتان
        سوخت از طرف دیگر خوشحال شدم که اگر به سر انجام
        میرسید آن وقت با این تورم ؛ اداره کردنش خیلی مشکل بود
        جسارتم را می بخشی بزرگوار ؛ حق یارتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۰۲
        درودها بر شما .زیبا ودلنشین. خدا بده شانس !!! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد سلیمانی بزرگوتر
        بسیار عالی و خواندنی مثل همیشه جالب و بکر
        مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۷
        درودها بر شما جناب سلیمانی عزیز
        بسیار زیبا و طناز سروده اید
        احسنت
        خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۳۲


        سروده های شما یک از یک شیرین تر و خواندنی تر است ...

        درودها بر شما ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        زهرا منصوری
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۰۶
        سلام بر استاد فرهیخته

        ماندم چه بنویسم از عالی هم عالیتر

        واقعا جای تبریک دارد

        به خاطر خلق این طنز تلخ خندانک

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۰۵
        جناب آقای سلیمانی عزیز، سلام علیکم.
        ...................................................................
        تاتوباشی که دیگر، ازاین کارها نکُنی........وچقدرهم پُرتوقّع....هنوز نشسته ای کسی بیاید ودلجویی کند؟.......خیلی بابا.......
        وامّا....(گذشته ازمزاح)......بزرگوار....دررکنِ اولِ اکثرِ مصارع.....وزن راازدست داده اید...گاهی، فعلاتن....گاهی،فاعلات...،گاهی، فاعلاتن( که البته این یکی را، می شود نادیده گرفت....گاهی،فعلاتُ....وووووازاین قبیل بسیار است....این مصرع هم(زدو بشکست با تمامِ قوا....) یک هجا اضافه دارد.........ودرنهایتِ (غزلِ طنز) که چه عرض کنم.....شوخیِ قشنگی ست......که گاهی ، طنازانی چون شما.....با( غزل ) می نمایند....ودیگران هم، فقط ، به به وچه چه......(دشمن گفت، می خواستم بگویم....و، دوست گفت....،گفتم.......) ....موفق باشید .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد مهدی (هوشیار) فرازمند
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۱۰
        درود بر شما، طنازی یک نعمت الهی است. همیشه شاد باشید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۳۸
        سلام استادسلیمانی مقدم بزرگوار خندانک بسیار زیبا
        گاهی بعضی از اشعار را نمیبینم نمی دانم کجا بود این شعر خواندنی
        سربلند باشید
        مروی(ضیغم)
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۵۹
        خندانک خندانک ظاهرا یه \"تا\"جاافتاده:خواستم\" \"ببوسمش امّا.
        دیه ات را بچسب از ضارب خندانک
        تشک و بالش پرقویی خندانک
        صابرخوشبین صفت
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۳۳
        درودها استاد
        دریای شعر و معرفتت پر آب و زلال
        خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۳۴
        عرض ادب و احترام جناب استاد مقدم
        بسیار روان و گوشنواز احسنت . لذتبخش
        ......................................
        به درِ خانه اش شبی آخر
        بنشستم چو خاک، بر کویی
        که ببینم مگر رخِ ماهش
        یا ببوسم لبش به پر رویی
        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۲۹
        درود بر شما جناب سلیمانی مقدم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۵۰
        چه حکایت بامزه ای بود دست مریزاد واقعا لذت بردم خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2