سه شنبه ۴ دی
لذت شعری از پگاه بنوان
از دفتر عبور نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۵۰ شماره ثبت ۴۷۴۳۲
بازدید : ۹۷۵ | نظرات : ۳۰
|
آخرین اشعار ناب پگاه بنوان
|
گوشت در گلو و
لذت خوردن میان جان
بی جانم و
همه دنیا به کام کام
نو شهر قصه های من اندوه خورده است
در واپسین پل این شهر
خفته است
بدون درد
بی توان
سر در مجیز عشق مانده است
من مانده ام و
کو سر و کو منزل امان
آیت به صورتکم نور میدهد
آیت به چه کار آیدم
ای قهر خوش زبان
بیداد میکند همه دستان رو به تو
شاید که برد موهبتت
خنده بر لبان
شاید به بهشتت بروم
بعد شهر نو
اما چه کنم
پای بی دوان
.
.
بسته است روح مرا
خوش قبیح
دیو
بر کودکی از جنس منو
جنس بی نشان
میخندد و
میگریدو
می سوزدم مرا
این آتش مهیب کشیده
به آسمان
تنها یکی ز گریه من رنج میبرد
آنهم
منم
شکوفه روزهای پر خزان.
********************
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
این آتش مهیب کشیده
به آسمان.............عالی بود پگاه عزیز........سپیدهای زیبایی می نویسی ودر محتوا و زبان شعر هم بگمانم هر شاعری مختار است تا احساس و فکر خود را در شعرهایش به زبان بیاورد که یکی از اهداف شعر رسیدن به آرامش است....