سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 14 آذر 1403
    4 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 4 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۱۴ آذر

        توهم زندگی

        شعری از

        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)

        از دفتر عشق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۳ شماره ثبت ۴۷۰۵۸
          بازدید : ۶۰۳   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
        آخرین اشعار ناب جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)

        ای مرغ دل از قفس برون باید شد
        فردا نه، درنگ است کنون باید شد
        در سینه ی این مرده چرا در طپشی؟
        در آدم زنده اندرون باید شد
        این دانه و آب است مگر علت تو...
        تا کجا چنین زار و زبون باید شد؟
        بنگر همه ی خویش در آیینه دلا
        بشمر که چگونه ای و چون باید شد
        خم شد کمر واژه ی مردی مددی
        تا سقف نریخته است، ستون باید شد
        آنجا که نگردد به خِرد باز گره
        سرمست می ناب جنون باید شد
        مرداب مباش مرد باید برود
        چون رود مصون از سکون باید شد
        خواهی نشوی زنده به گور تن خود
        اندر رگ و راه عشق ، خون باید شد
        "فریاد " بر آید از دل شعر و شراب
        هم بزم سه تار و ارغنون باید شد
        .
        پ ن : مساله : داریم زنده کسی است که عاشق است ، حساب کنید از کی زنده اید
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۰۴
        تا سقف نریخته است، ستون باید شد............... خندانک خندانک

        خداروشکر استاد با این حساب از همان لحظه تولد ... خندانک زنده باشید وباشیم به عشق خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۲۳
        درود گرامی
        بسیار جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        جلال پورسلیمانی
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۳۹
        درود بر شما.روان و زیبا خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۴۴
        با درود بسیار خوب
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۵۵
        در سینه ی این مرده چرا در طپشی؟

        در آدم زنده اندرون باید شد
        .............
        سلام
        در همه لحن ها با فکر میگویید
        بسیار خوشحالم از خواندن اثر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۲۰
        ..................... خندانک خندانک خندانک .....................
        زیبااا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

        مي گويند حدود ٧٠٠ سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده کاري ها را انجام مي دادند. پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يکي از کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره ها کمي کجه!
        کارگرها خنديدند. اما معمار که اين حرف را شنيد، سريع گفت : چوب بياوريد! کارگر بياوريد! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فشاااااااااااااار....!!!
        و مدام از پيرزن مي پرسيد: مادر، درست شد؟!!
        مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت: بله! درست شد!!! تشکر کرد و دعايي کرد و رفت...
        کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند؟!
        معمار گفت : اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي کرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد کج مي ماند و ديگر نميتوانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاک کنيم. اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم!
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۸:۴۷
        مرداب مباش مرد باید برود

        چون رود مصون از سکون باید شد....

        خندانک
        درود هابر شما جناب سلطانیا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی حریفی
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        استاد عزیزم...مرحبا...موید و منصور باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۳۵
        خم شد کمر واژه ی مردی مددی ...

        درودها جناب سلطانیا
        واقعا سروده هایتان را دوست دارم
        و همیشه با ولع خواننده ی آثارتان هستم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۱۸
        درود بر دوست شاعر،
        و عاشق

        خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۰۴
        طبعی همه چون آب روان است تورا خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1