سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 آبان 1403
    18 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 19 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۲۹ آبان

        «داستان مرگ‌بار تجاوز!!!»

        شعری از

        مهدی انصاری سمنانی (مهرداد شیدای سمنانی)

        از دفتر دیوان سروده‌ها...ی انصاری سمنانی (شیدای سمنانی) نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۱۹ شماره ثبت ۴۷۰۴۸
          بازدید : ۴۵۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی انصاری سمنانی (مهرداد شیدای سمنانی)
        آخرین اشعار ناب مهدی انصاری سمنانی (مهرداد شیدای سمنانی)

         
        (گرامی باد یاد همۀ «قربانیان تجاوز[1]» در سر تا سر سرای جهان،
        از جمله، ایران و افغانستان[2]...)
         
        داستان مرگ‌بار تجاوز!!!
         
        آه‌ه‌ه!!! آه‌ه‌ه!!!
        کاش به گوش نمی‌رسید داستانِ
        پاره پاره شدن روان کودکان...[3]، هیچ هنگام؛
        زنده به گور شدنْ زیر آوارِ
        درشتْ‌گرگان آدم‌نما!!!
        داستان مرگ‌بار تجاوز
        به غنچه‌های پاک،
        به جوجه‌های پُرناز!!!
         
        کاش! کاش!
        کاش به گوش نمی‌رسید این داستان،
        این شکنجۀ پُرمَرگِ
        بی‌پایان!!!
        کاش هنگام شنیدن،
        معاف بودیم همگی از «بودن»!!
        کاش!
        کاشکی!
        ای کاش!
         
                                                        اردیبهشت 1395 خورشیدی
                                                مهدی (مهرداد) انصاری سمنانی («شیدا»)
         
        1.نکته‌ای مهم: «تجاوز»های جنسی، معمولاً، برآمده از برخی از مشکلات روانی-جنسی‌اند و رخ دادن آن‌ها هیچ ربط یا دست‌کم، ربط چندانی به مسئلۀ «نژاد»، «قومیت»، «ملّیت» و همانندهای آن، ندارند. پس اگر ملّیت و نژادِ... فرد متجاوز، با ملّیت و نژاد... کسی که به او تجاوز شده، متفاوت باشد، نباید چنین مسئله‌ای شخصی، که صد البتّه در آن، جنایتی روانی-جنسی و انسانیت‌ستیزانه، رخ داده است، باعث شعله‌ور یا شعله‌ورتر شدن آتش اختلاف‌های نژادی و قومی و ملّیت...ی گردد. آری، در جاهایی که آموزه‌هایی کیشی و فرقه‌ای یا دستورهایی س...اسی و ا...ن...تی و ن...امی...، باعث انجام «تجاوزهای جنسی» می‌شود، رواست که پایه‌گذاران ک...ش و فرقه یا سر ا ن ح...و...تِ... مربوط را مقصّر دانست و بی‌گمان، در پی آن، آموزه‌ها یا دستورهای انسانیت‌ستیزانۀ پیش‌گفته را نقد و رد نمود.
        2.به امید آب‌تر شدن تلخی‌های میان ایرانیان ارجمند و افغانیان گرامی؛ که به راستی، اگر هم همۀ افغانیان با ایرانیان، هم‌نژاد نباشند، دست‌کم، مانند همۀ انسان‌های دیگر، از جهت نوع، از یک ریشه‌اند، و آن، انسان بودن است که آرزومندم فرهنگ انسانيت جهانی و حقوق بشر، در سر تا سر دهکدۀ جهان، به ویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته، فراگیر شود و ماندگار.
        3.این سه نقطه‌چین را هم، به عمد آوردم تا نشانه‌ای باشد بهر «همۀ قربانیان تجاوز»؛ خواه، آنانی که در خانه‌ها مورد تجاوز قرار گرفتند یا در جنگ‌ها و ...ـه‌گاه‌ها...!!!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۸:۴۴
        خندانک
        همایون فتاح(رند)
        چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۲۱
        مرحبا بر طبعت و احساس تو خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۶
        .................. خندانک خندانک خندانک .........................
        درود بر شما و قلم شریفتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ................. خندانک خندانک خندانک ..................................
        تقدیم به اهالی شعر ناب:
        هدیه ی امروزم اثری بسیااار زیباااا از
        جناب سیدامیرحسین میرحسینی است:

        تمام راه ظهور تو با گنه بستم
        دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

        كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
        دعا براي تو بازيست راست مي گويم

        اگرچه شهر براي شما چراغان است
        براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

        من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
        دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم

        من از سياهي شب هاي تار مي گويم
        من از خزان شدن اين بهار مي گويم

        درون سينه ما عشق يخ زده آقا
        تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

        كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست
        براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست
        سمانه هروی
        چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2