پولم بگیر از من ببر اما تو آزارم مده
باور بکن جان می کنم این پول من هم مال تو
از من تو وا کن این گره
چون صد گره قفلم مکن
پولم که باشد مال تو چیزی دگر خواهی بگو
من گرچه زخمی و تنم پرترکش است اما برو
حرصم مده خونم مخور پولم تمامش مال تو
رقصی برایم می کنی تا چنگ بر پولم زنی
پولم که به آخر رسید گویی مرا حالا برو
دست از سر من بر ندار از من تو پولم را بگیر
پولم گرفتی و مرا در گوشه افکندی برو
صاحب شدی این خانه را پولی بگیر و آن به من
قرضش بده تا جان من از من دراید گو بدو
من می دوم همچون غزال
شب تا سحر صبح تا غروب
پولم به مقداری رسید ای بی مروت مال تو
فنی بزن راهی دگر هرطور مکری دروغ
ای بی شرافت ای زبون بس کن دگر بی آبرو
روزی تو می میری بدان جانت به پایان می رسد
پول تو راهم می برند باور نداری پس برو
خون کسان در شیشه کن خاطر ز هر کس کن خراب
پولت بنه بر روی هم چون می بریز اندر سبو
ماتم ندارم من زتو غم می خورم از بهر خویش
من سر نهم در قبر خود در ماتمم از گور تو