دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر زینب غفوریان یاورپناه (آیه)
آخرین اشعار ناب زینب غفوریان یاورپناه (آیه)
|
کوچه پس کوچه های مدینه پر از یاس بود
بعدها فهمیدم دختری با چادر از انجا گذر کرده
از ان ببعد بود که من هم دچارِ عطر یاس شدم
و چه زیبا ارثیه ایست این چادر
اسلامُ علیک با فاطمه الزهرا س
🌺🌺🌺🌺
میگویند فخر فروشی چیز خوبی نیست
اما...
هییسسس!
پیش خودمان بماند
من سالهاست فخر میفروشم با همین تکه پارچه سیاهِ معمولی...
چادرم را میگویم
🌺🌺🌺🌺
تمام شعر های عاشقانه ی من خلاصه میشود در عطر چادرتو...
به راستی که سرودنیست حجابت در این اشفته بازار بی حجابی...
🌺🌺🌺🌺
عطر چادر مادربزرگ به عطر بهارنارنج میمانست
و عطر چادر مادرم بی گمان اغشته به بهارنارنج است
و عطر چادر من هم...
عجب ارثیه خوبیست این عطر اغشته به حیا ...
🌺🌺🌺🌺
خداوند فرمود و ما ارامش را در شب قرار دادیم...
بی دلیل نیست که رنگ چادرم به سیاهی شب میماند
و چہ ارامشی دارد ...
🌺🌺🌺🌺
شاید ان روز که خـــدا انسان را احسن الخالقین خواند،
از پنــجره هاے زلالِ بــــاران خورده، دختران چادرے را میدید
🌺🌺🌺🌺
فرشــته ها روے زمین هم هستند...
فقط خدا بجاے بال بہ انـــها عشــــقِ پوشیدنِ چــادر داد
🌺🌺🌺🌺
خدا دختر را که افرید،
بہ گِلِ بعضیهاشان کمی بیشتر عطر زد ...
همان هایــے که امروز چادری اند
🌺🌺🌺🌺
وقتی در مسیر بادهاے طوفانے ام
این سیاهِ ساده ے معمولے ،چہ محافظِ قدرتمندیست...
چــادرم را میگویم
🌺🌺🌺🌺
لطافت دخترانه ام را زیر چادر مشکی پنهان میکنم
تا مبادا به دنیاے صورتی ام خدشہ وارد شد
اخر میدانے دنیاے صورتے دخترانه حساس است...
🌺🌺🌺🌺
از کجا امده ای بانو
از بهشت؟
ارے ...
از دیارِ بهشتے کہ چنین
از عطر چادرت بوے یاس میبارد...
🌺🌺🌺🌺
بر فـــرازِ آســمانے
وقتے با دو بالِ چـــادرتـــــ
پرواز میکنے
تا عمق نجابـــتــــــــــ...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود مهربانو
بسیارزیبا بود ومتعهدانه
دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد . ماهاتما گاندی