سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
شعر خوبیست با زبان روان و صمیمی چون می خواهید در مورد آن بحث شود یکی دو مورد عرض می کنم
در این بیت
روی خود را ناگهان بر تافتی از آینه
پرت کردی قاب عکس یادگاری بشکند
برای روانتر کردن زبان شعر فعل برتافتی را آخربیاورید و همچنین برای ارتباط ردیف به جای پرت (سعی) بیاورید بیت بینقص تر می شود
\"روی خود را ناگهان از آینه بر تافتی
سعی کردی قاب عکس یادگاری بشکند\"
ملاحظه می کنید با این تغییر جزیی بیت زیباتر شد
و همچنین بیت بعد یک نوع تنافر معنی را حس می کنم اگر حذف شود به حواهد بود
گل نمی روید دگر از سینه ی سوزان من
روح بر گردد ولو سنگ مزاری بشکند
و نیزمصراع اول این بیت
هدیه تنها راه دلداری نباشد ، مهر ورز
من ندیدم هیچ دل از بی دلاری بشکند ؟
اگر به این صورت تغییر کند بهتر نیست؟
\"هدیه تنها راه دلداری نباشد نازنین
من ندیدم هیچ دل از بی دلاری بشکند\"
گرامی این نظر من بود لطفا عفو فرمایید