مرثيه ي طولاني جنوب
اي دختر بهار
خنده هاي رخشان تو
فرشته ي شهر نجابت
نجابت موعود
شادي گيسوانت
ترانه ي آفتاب بود
بر مژگان باغ سيب
رخشان خنده هاي تو
در موهوم عقابهاي آهنين
گم نخواهد شد
گل ياس وطن
خنده هاي رخشان تو
در باران بلور
ابديت هاي نو متولد شدند
چشمان پرستوها در باغ سيب
بدنبال تو ميگردند
چشمان سرخ هيچ پرستويي
آخرين بهار زندگي تو را فراموش نميكنند
ستارگان روزها منتظرند
تا شب برايت گريه كنند
در اشك خونين ماه مرثيه ي تو را بخوانند
درخت سيب پاييزي
در خاطره ي موهايت
در خود گريست
فاصله ي انگشتان تو
تا بال پروانه ها زياد نبود
فاصله ي قلب هاي قهرمانان
تا كعبه زياد نيست
در تولد روشني
شكوه به رنگ رويا ميزد
رخشان خنده هاي تو
قهرمانان زمين جمع خواهند شد
قهرمانان زمين گريه نخواهند كرد
آي پسرك شرور
بر موهوم عقاب هاي آهنين
فاصله ي تو تا كعبه زياد نيست
مسافت اشك آلودي است
از باغ سيب تا كعبه
قهرمانان زمين گريه نخواهند كرد
حسين شفيعي
تقديم به كودكان مظلوم سوريه و افغانستان و....كه در جهالت هاي بشري فرياد رسي نداشتند وقهرمانانه جنگيدند و بشريت عزادار آنهاست.