سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        رسوایِ عشق

        شعری از

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        از دفتر مزامیر نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۲۲ شماره ثبت ۴۶۰۵۷
          بازدید : ۱۲۹۰   |    نظرات : ۱۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)
        آخرین اشعار ناب رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        « رسوایِ عشق »
        در کنجِ قلبم
        خِنج می زند مردی صورتِ عشق را
        و چگونه خواهد بود پتیاره ای با خطّی سرخ بر خد
        که لکاته هایِ این شهر
        از زورِ عشق !
        کاسه یِ رسوایی زمین زدند
        و نامی برایِ عمومِ لکه های این کهنْ بوم وبر
        بر زبانِ کریه شان لولید
        نامی به نامِ عشق !
        چگونه توانِ آفتابیدنم باشد
        جایی که نشانی سرخ
        چون تثلیثِ مسیح بر شانه می کشم
        اعتزال را
        به چه مایه از ابتذال در آمیزم ؟
        که توانِ دیده بوسی
        بر هوووو وارِ این برزن
        بر زخمْ گامِ بی پوزارم زَهره بخشد ؛
        در این مضمارکده یِ بی چاکِ دهن
        تا کدام زمان دویدن
        تا از لقْ لیچارِ زبانْ آجینِ نابهنگام شان
        افتاده وُ سرد شوم ؟
        یحتمل :
        دستْ آهنجِ آسمانْ سایش را
        بر زمین نمی کوبد
        زنی که با دو بالِ آن سری
        جهان از گودِ جغرافیا درنبشته است
        لیک چلیپایی به چُنین ننگ
        و این گونه پالوده و پاک
        به کدام چارسوقش میخ کشم ؟
        و کدام آسمانش را عروج ؟
        که گردن افرازیِ به اندازه آزرمگون را
        جاییش جز گریبان
        در نتوان بُرد
        و ناموسِ رفته بر آفاق را
        راهیش جز گور نتوان جست ...
        "تقدیم به تمامِ زنانِ صورت به سیلی سرخ و آشیانه ویرانِ سرزمینم"
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        خنج : چنگ ، پنجه کشیدن به خصوص با ناخن تیز
        پتیاره : زشت ، آفت ، بلا ، دشنامی قبیح
        خد : گونه
        لکاته : سلیطه ، زن بدکار، هر چیز پست و زبون
        بوم و بر : میهن ، وطن
        کریه : زشت
        آفتابیدن : طلوع کردن ، کنایه از ظاهر شدن
        تثلیث : در مسیحیت قائل بودن به وجود سه اقنوم پدر، پسر و روح القدس
        اعتزال : گوشه گیری ، کناره جویی
        ابتذال : پیش پا افتادگی ،بی ارزشی ، پستی
        هوووووو وار : سرو صدا درباره ی چیزی که حقیقت ندارد ، چُو
        برزن : کوچه
        پوزار : کفش
        زهره : جرأت
        مضمار : میدان ، عرصه
        لق : نااستوار
        لیچار : سخنان بیهوده ، مزخرف
        زبان آجین : کنایه از سوزن زدن با زبان (زخم زبان)
        دست آهنج : دست برکشیده ، دست بالا برده
        آن سری : آخرتی ، اخروی
        درنبشته : طی کرده
        چلیپا : صلیب
        پالوده : خالص ، مطهر
        چارسوق : چارسو، محلی در بازار
        عروج : بالا رفتن ، صعود ، معراج
        گردن افرازی : کنایه از سربلندی و غرور
        آزرمگون : شرمگین
        ناموس : آبرو ، نیک نامی
        آفاق : جهان ، دنیا
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        وحید کاظمی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        علی غلامی(مدیر)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        اسفندیار گلزار

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        نیره ناصری

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        محمدعلی جعفریان(عاشق)

        ،

        حسن بذرگری(آیین)

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        محمود دهقان (سخن حق)

        ،

        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

        ،

        سید ابراهیم حسین نژاد

        ،

        ضیاء

        ،

        شمیلا شهرابی

        ،

        حسین شفیعی بيدگلی

        ،

        سمیه سلطانی (سایه ی عشق)

        ،

        جهانشاه تاج مرادی

        ،

        واو بافرانی

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        احد پور فرج اله روحانی

        ،

        مینو غفوری

        ،

        حسین زاده

        ،

        علی رضایی(تنها)

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        سلطان محمد الهی وردک

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        يدالله عوضپور آصف(مدیر)

        ،

        حبیب رضایی رازلیقی

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        اکرم ابراهیمی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        عليرضا حكيم(مدیر)

        ،

        راستا(داود ناصری)

        ،

        مهدی حسن نژاد(باران)

        ،

        کیوان رادفر

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        محمودرضا رافعی (رافع)

        ،

        سعید علی زاده

        ،

        سیده نسترن طالبزاده

        ،

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        ،

        فرزانه جعفرزاده (فرج)

        ،

        ایرج محرم پور

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2