سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 28 فروردين 1404
    19 شوال 1446
      Thursday 17 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        پنجشنبه ۲۸ فروردين

        $ بی تو هیچم $

        شعری از

        سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)

        از دفتر بی تو هیچم نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۹۰ ۱۴:۰۳ شماره ثبت ۴۵۹۳
          بازدید : ۱۱۷۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
        آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)

        http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-1/kathleen_conally_nature22.jpg

        یه روز سرد پاییز
        بارونی و غم انگیز
        با این دل شکسته
        پای به گل نشسته
        چشمی پر از گلایه
        لبریز اشک و گریه
        با قطره قطرۀ خون
        خراب و درب و داغون
        و یک قلب پر از غم
        صدای درد و ماتم
        روُ سنگ قبر عمرم
        نشستم از تو گفتم

        نوشتم بی تو هیچم
        تو که نموندی پیشم
        بی تو اسیر دردم
        یه برگ خشک و زردم
        عاشقی کوچه گردم
        غریبه ای شبگردم
        با شبها در نبردم
        به دنبالت می گردم
        مثل یه دوره گردم
        عمریه لحظه گردم
        لحظه ها رو می گردم
        تا پیش تو برگردم
        دنیا رو دوره کردم
        تو رو پیدا نکردم

        یه تک درخت تنها
        میون دشت و صحرا
        توُ دست باد اسیرم
        با طوفان ها درگیرم
        غمگین و سرد و پیرم
        توُ این سرما می میرم
        خزون زده به قلبم
        شکسته شاخ و برگم
        توُ بارون و تگرگم
        در گیر و دار مرگم
        طاقت جان ندارم
        نای طوفان ندارم
        تاب و توان ندارم
        یه همزبان ندارم
        خسته ترین بهارم
        خراب روزگارم
        زخمی و شوره زارم
        خوابیده توُ مزارم
        یه شاخۀ ناچیزم
        همپرسۀ پاییزم
        بسان یک جالیزم
        تنهایی اشک میریزم
        توُ  غفلت  آدما
        توُ ازدحام و غوغا
        کلاغ زده به دنیا
        دلم مونده زیر پا

        به زیر پا شکستم
        از این زندگی خستم
        چکاری دادی دستم
        انگار که مرده هستم
        توُ این دنیای بی رحم
        این آدمای بی غم
        بی تو خوشی ندیدم
        بدون تو غریبم
        تو نیستی و دلگیرم
        دل از دنیا می گیرم
        منم از اینجا میرم
        به یاد تو می میرم

        S_H.H
        شنبه 13 شهریور 1389 ه.ش ساعت 5:43 صبح
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1