سه شنبه ۴ دی
سودای غم(تقدیم به خانم آرزو پناهی درباره نظر خواهی درمورد تلخ بودن آثارشان) شعری از داود باقرزاده(غمین)
از دفتر غمین عشق نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۱ مرداد ۱۳۹۰ ۰۶:۰۲ شماره ثبت ۴۵۸۲
بازدید : ۹۰۸ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر داود باقرزاده(غمین)
آخرین اشعار ناب داود باقرزاده(غمین)
|
نوش کن جام غمان را و بنه حرف کسان زیر باران غم آی و به لبت باده رسان
آرزوهای دلت را به دعا پرده گشای غم دل را بسرا همره این هم نفسان
سالها با دگران دعوی این مسئله بود ازچه با غم شده ای همدم غمگین هوسان
غم خورم از لب شیرین و به می طعنه زنم بی خود از خویش شوم ساقی شب ملتمسان
برمن از غمزده سودای دلم خرده مگیر تاننوشی زمی غمزده عیبی مرسان
آتشی دردل شیدا شده از روز ازل بانگ آتش بشنو از دل رسوا جرسان
غمین
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.