سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        زندان

        شعری از

        مهدی زاهدی (م مهرپرور)

        از دفتر رهاورد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۱۹ شماره ثبت ۴۵۱۳۶
          بازدید : ۶۵۰   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی زاهدی (م مهرپرور)

        زندانی ام
        در این چهار دیواری
        در این گنگی
        در این نادانی
        در این کشور ممنوع القلم
        در این جهان خاکستری
        -عشق باید سند بگذارد-
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۴۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادرگلمممممممم
        به به
        حسابی گل کاشتی
        آفریننننننننننننننننننن
        زیبا بود وسرشار ازکنایه خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۳۹
        درود گرامی
        جالب و زیبا بود
        جسارتا قلم کهنه نشده؟
        مخصوص سالخوردگان نیست؟
        شما جوانها کی برد دارید
        که همراه با فیلتر شکن در هفت اقلیم آزاد است
        هر چند که اقلیمی نمانده
        شیطان مرز ها را در چشم برخی جوانها خوار نموده
        تا حرف خود را به کرسی بنشاند
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۴۱
        چرااااااااااااااا ممنوع القلم مهدی جان خندانک
        حسام الدین مهرابی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۴۵
        زیبا نگاشتید شاعر گرامی
        احسنت...
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۳:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر مهدی عزیزم
        آفرین جوون
        عالی بود
        خندانک خندانک خندانک
        فريدوني ( شهزاد)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۵۱
        درود خندانک خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۲
        درود
        جالب بود
        ناقلا بازی هم در میاریا...ممنوع القلم خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        هرچه می خواهد دل تنگت بگو خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        موسی مندلسون آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند.
        فرمتژه به حقیقت از زیبایی، به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به موسی نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید : آیا می دانید که عقد انسانها در آسمان بسته می شود؟!
        دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت : بله، شما چه عقیده ای دارید؟ موسی گفت: من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: همسر تو گوژپشت خواهد بود!
        درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم: خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن! فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود...
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۲۹
        سلام خیلی تند رفتی
        آهسته آهسته
        خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۱۳
        ميم زاي عزيز
        بهره كافي و وافي بردم از سروده ات
        مانا باشي عزيز دل
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6