شوخی با شعر ناب

سرورم ان ایامی که ما هنوز اشتراک نگرفته بودیم و سایت های انچان فعالی درسطح کشور نبودن و دست رسی به فیس بوک و دیگر مراکز تواصل اجتماعی انچنان داغ نبود و درسی نداشتند بیشتر کاربران حضور فعالی داشتند در این میان عده بی شماری در پی ادبیات نبودن و تنها از امکانت سایت برای استفاده چیز های دیگر استفاده می کردند بخصوص رقیبانی داشتم ما را مانع و مزاحم سایت های پولی و تجاری خود می دانستند لذا عده ایی را اجیر کرده بودند که مرتب حاشیه کنند و مرتب مارا تهدید و ارعاب می کردند با همه امکانت و خدماتی که گفتم و نگفتم برای شما عزیزان ما را تهدید می کردند و جو و فضای سایت را می خواستند نا امن کنند و نشان بدهندو به کوچکترین بهانه ای مثلا طرف اشعار بسیار زننده و با نام اشخاص حقیقی حقوقی ارسال می کرد و حتی توهین به مقامات ! و می خواستند مارا ان را تایید کنیم! و قتی تایید نمی شد می امدن کلی فاحشی و حاشیه درست می کردند یا مارا تهدید می کردند اگر شعر مارا بالای صفحه نزارید ما و دوستان خودمان را به عدم مشارکت در ناب دعوت می کنیم !! یا مزاحم نوامیس مردم و کاربران میشدند ما جلویشانرا می گرفتیم دشمن میشدند بعد همین ادم هارا می دیدم که اینطور با ما صحبت می کنند و احترامی نه برای ما و ادبیان دارند درسایت ناب در همان سایت هایی که ازشان پول و اشتراک می گرفتند دولا راست می شدند برای مدیرانشان، ما که چاکرم نوکرم می کردیم و تشویق و دادن مزایا از سر عشق ..انها تشر می زدند و مسدود انها قابل احترام بودند و ما بی احترام !چون ما متاسفانه ملتی هستیم هرچه مجانی بدهیم حتی طلا و جواهر باشد به چشمان نمائید!!! خلاصه داستان این شد برنامه اشتراک و ارسال سه روز شعر برای کاربرانی اشتراک ندارن را گذاشتم اقا بیاید ببنید چکار مان کردن گاوه بندی و یاری کشی و اعتصاب که چرا ما باید بابت ادبیات پول بدهیم!!! انگار پول نمیدانند ده هزار تومان انوقت ها برای فیلتر شکن فیس بو ک و غیره که برن مسائل غیر اخلاقی ببینند بعدش ما را تهمت میزدند و دیگران را به توصیه رقبا ترقیب و تشویق می کردند چون پولی شده دیگر در ناب حضور نخواهیم داشت اری استاد گلم این بود داستان کامنت من در زیر شعر استادعزیزم لاودن در ان ایام ، یا چندین بار ما گلریزان برای اساتیدی در سایت نمودیم که مدعی مشکل مالی و مسکن و حتی ناموسی داشتند و مستمری تا کنون دریافت می کنند و اخر سر ما و سایت را ادم های بد جلو دادن و رفتند وهمینکه برایشان انجام دادیم به غیر از اینکه دری برای خود باز کردیم روزانه و هفته ها ده ها نفر در خواست گلریزان داشتند و اه و ناله می کردند که ما نداریم و اینطور هستیم و انطور ...دیدیم کار و بارمان شده رسیدگی به امور شکست های مالی و نداشتند مسکن و سنک قبر و جهیزه و بیمارستان و وو و داریم از جو ادبیات و موضوع اصلیمان خارجمان می کنند با هوشیاری و تیز هوشیشان در بای کوت کردن سایت ناب و دور کردن ما از مسائل اصلی سایت به مسائل فرعی تا نابودمان کنند. شروع کردیم مخالفت کردیم شدیم ادم بد شدیم شمر و قاتل زن و بچه هایشان شدیم قطع کننده روز یشان اه خدا سینه ام دارد میسوزد از غلیان ناجوانمردی هایی که دیدم اما چه کنم اماچه کنم اما چه کنم کاری نمی توانم بکنم الا سکوت .یا همانطور که گفتم شاید روزی خاطرات بنای سایت شعرناب را با مدرک و مستنداتش به تحریر در اوردم شاید.

درود گرامی
سروده طناز و شیرینی است
محض اطلاع حضرتی عالی :
در گذشته بیشتر سایت های شاعری هزینه اشتراک دریافت نمی کردند
بعد ها \"همیاری\" شکل گرفت
ولی با افزایش جمعیت و پیچیدگی نرم افزار ها و غیره
هزینه ها افزایش پیدا کرده سرسام آور شد
و علاوه بر آن استفده مجانی به زعم عده قلیلی خوش نیامد و مرتب موجب دردسر مدیران و کاربران شدند
و لذا سایت های پر جمعیت هزینه اشتراک بر قرار کردند که به اندازه یک صدم دستمال کاغذی مصرفی روزانه بیشتر مردم نیست
خرم و خوش باشید

متاسفانه احساس کردم چند سطر شوخی بنده با «شعر ناب» باعث بروز سؤ تفاهم شده.
لازم دونستم توضیحاتی رو که حضور بانو عجم عرض کردم، به اطلاع همه دوستانی که احتمالا این چند سطر رو می خوانند، برسونم. قصد بنده فقط چند کلام مزاح بود که مصادف شد با ...
********************
بنده تا جایی که وقت اجازه داده، مطالبی رو که سید بزرگوار بیان کردند رو خواندم.
حتی در مطالبی که در کامنتهای نوشته شده زیر شعر فوق العاده زیبا و سرشار از عشق به مادر دوست شاعرمون جناب نظری خواندم، دقیقا متوجه داستان حق اشتراک شدم.
باز هم خدمت حاجی عزیز و جناب استکی هم عرض کردم، قصد بنده از پست کردن این چند سطر، نه گلایه بوده و نه درخواست اشتراک رایگان که به فرموده جناب استکی، حتی به اندازه هزینه خرید دستمال کاغذی نیست.
اگر کامنتهای بنده و یکی از دوستان رو در بخش شعر طنز ملاحظه بفرمایید، همین گفتگو به صورت شوخی صورت گرفته و اونجا هم قول دادم پس از دریافت یارانه، اشتراک خریداری کنم.
من هم در این جهان زندگی میکنم و مثل همه با مسائل مختلف زندگی از جمله هزینه اداره یک مجموعه و ... کم و بیش آشنا هستم. تقاضای من این هست که در صورتی که واقعا از این چند سطر، برداشت اینچنینی صورت گرفته، این شعر حذف بشه تا خدای ناکرده در فضای شعر ناب، ناخالصی وجود نداشته باشه.
با سپاس
این چند سطر بداهه هم تقدیم به همه دوستان، در ادامه همین بحث:

«نان گندم گر نخوردم دست مردم دیده ام»
مهربانی و جفا پیدا و یا گم دیده ام

در میان مردمی با ایده های مختلف
توی جیب عده ای روباه با دم دیده ام

کودک کار و فروش فال حافظ یک طرف
بر تنش کفش و لباس دست دوم دیده ام

با خبر هستم ز خرج زندگی مثل همه
بنده هم چون دیگران غول تورم دیده ام

گاه بر حال خودم خیلی تاسف می خورم
از کلامی که در آن سؤ تفاهم دیده ام

ارادت بنده به دوستان فرهیخته «شعر ناب» که تازه افتخار همنشینی با ایشان رو پیدا کردم، چه در جمع باشم و یا نه، به قوت خود باقی خواهد ماند.

تا باشد، شراب و شعر ناب

متاسفانه احساس کردم چند سطر شوخی بنده با «شعر ناب» باعث بروز سؤ تفاهم شده.
لازم دونستم توضیحاتی رو که حضور بانو عجم عرض کردم، به اطلاع همه دوستانی که احتمالا این چند سطر رو می خوانند، برسونم. قصد بنده فقط چند کلام مزاح بود که مصادف شد با ...
********************
بنده تا جایی که وقت اجازه داده، مطالبی رو که سید بزرگوار بیان کردند رو خواندم.
حتی در مطالبی که در کامنتهای نوشته شده زیر شعر فوق العاده زیبا و سرشار از عشق به مادر دوست شاعرمون جناب نظری خواندم، دقیقا متوجه داستان حق اشتراک شدم.
باز هم خدمت حاجی عزیز و جناب استکی هم عرض کردم، قصد بنده از پست کردن این چند سطر، نه گلایه بوده و نه درخواست اشتراک رایگان که به فرموده جناب استکی، حتی به اندازه هزینه خرید دستمال کاغذی نیست.
اگر کامنتهای بنده و یکی از دوستان رو در بخش شعر طنز ملاحظه بفرمایید، همین گفتگو به صورت شوخی صورت گرفته و اونجا هم قول دادم پس از دریافت یارانه، اشتراک خریداری کنم.
من هم در این جهان زندگی میکنم و مثل همه با مسائل مختلف زندگی از جمله هزینه اداره یک مجموعه و ... کم و بیش آشنا هستم. تقاضای من این هست که در صورتی که واقعا از این چند سطر، برداشت اینچنینی صورت گرفته، این شعر حذف بشه تا خدای ناکرده در فضای شعر ناب، ناخالصی وجود نداشته باشه.
با سپاس
این چند سطر بداهه هم تقدیم به همه دوستان، در ادامه همین بحث:

«نان گندم گر نخوردم دست مردم دیده ام»
مهربانی و جفا پیدا و یا گم دیده ام

در میان مردمی با ایده های مختلف
توی جیب عده ای روباه با دم دیده ام

کودک کار و فروش فال حافظ یک طرف
بر تنش کفش و لباس دست دوم دیده ام

با خبر هستم ز خرج زندگی مثل همه
بنده هم چون دیگران غول تورم دیده ام

گاه بر حال خودم خیلی تاسف می خورم
از کلامی که در آن سؤ تفاهم دیده ام

ارادت بنده به دوستان فرهیخته «شعر ناب» که تازه افتخار همنشینی با ایشان رو پیدا کردم، چه در جمع باشم و یا نه، به قوت خود باقی خواهد ماند.

تا باشد، شراب و شعر ناب

عرض ادب و احترام بزرگوار
بینهایت با درونمایه ی طنز، موزون و گوشنواز و دلنشین
لذت بردم از غزل ............بسیار زیباست .
این طراوت ذهن است و رقص قلم ......احسنت .
یاداورشو که با این طنز ذره ایی از دریای محبت
حضرت استاد فکری ارجمند کاسته نمیشود و نشده .
و ما را همیشه و در همه حال مرهون لطف خویش نمودند .