خط هاشور

درودبزرگوار ...بهره بردم از زبان شعرتان

درود گرامی
جالب و زیباست

ما را سیاووشی مگر مانده
ای ناخدا بس کن
ما را به چوب مذهبت کم زن
در جوف این هستی
شاید خدا باشد
جناب زرتاب ، دوست عزیز و شاعر گرامی ...به نظر این بنده حقیر تمام وزن و قیمت اثر زیبای شما در همین بخش پایانی رسوب کردن و تجمیع شده... حقیقتا زیبا و دلنشین بود. بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما

.............. ....................
درود همشعر خوبم
زیباااا بود
بخصوص پارت اخر شعر
.............. .................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:
معجزه ی خنده:
پيرمرد هر بار كه مي خواست اجرت پسرك واكسي كر و لال را بدهد، جمله اي را براي خنداندن او بر روي اسكناس مي نوشت. اين بار هم همين كار را كرد.
پسرك با اشتياق پول را گرفت و جمله اي را كه پيرمرد نوشته بود، خواند. روي اسكناس نوشته شده بود: وقتي خيلي پولدار شدي به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوي اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدي!
پسرك خنديد با صداي بلند؛ هرچند صداي خنده خود را نمي شنيد...

درود بر استاد زرتاب بزرگوار
بسیار عالی

درودها جناب زرتاب
استفاده بردم...
احسنت بر هنر والای شما

درود بر شما جناب زرتاب گرامی

بسیار زیباست

در خواب می بینم

آن میله ها را چون خط هاشور

یک سایه، هول انگیز

بر ذهن من از ترس افتاده

پاینده باشید

باسلام استاد عزیز عالی سروده‌اید موفق باشی

درود بر شما

درودهااااااااااااااااااااا
مانا باشی برادر زهتاب

سلام و درود برشما شاعر گرامی
استفاده کردم از خواندن شعر زیبا یتان
دستمریزاد شاعر گرانمایه
مانا باشید انشاءالله

بسیاااار زیبا و عمیق...
بند پایانی فوق العاده بود... درودها بر شما

سلام استاد گرامی ...عالی بود ...لذت بردم
موفق و شاد باشید