سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      شعرای کوتاه

      شعری از

      شمیلا شهرابی

      از دفتر آوای دلدادگی نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۴۵ شماره ثبت ۴۴۵۳۲
        بازدید : ۵۷۳   |    نظرات : ۲۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر شمیلا شهرابی

      بهار من
      بیا
      باغچه ی دلم
      بی تو
      آفت زده وخشک شده
      همه گل ها
      بیا
      بهارش باش
      شمیلا شهرابی
      ****************
      ساعت شنی
      کاش محبتت ساعت شنی بود
      هر بار به آخر نرسید
      بر می گرداندم به اول
      وهربار عاشق تر میشدم
      شمیلا شهرابی

      ***************************

      کجای دنیایی
      همه ی جاده ها
      دور و نزدیک
      به راه توست
      گمانم مرکز جهان
      چشمان درشت
      توست
      من مسافر خسته راه
      شمیلا شهرابی
      *******************
      قندیل
      باز کن دستانت را
      من
      به گرمای آغوشت محتاج
       قندیل بسته تنم
      در زمهریر بی مهری
      چرا
      زمستان نبودنت را
      پایانی نیست
      با بوسه ات
      آب کن یخ های دل
      غم دیده ام
      شمیلا شهرابی
      ******************
      ردپا
      صبح که چشم باز میکنم
      لبخندت در خیالم
      چه غوغایی
      میکند گویی
      همینجا
      روبروی من
      نشسته ای چایی شیرینت را
      هم میزنی
      وهر شب ....
      باز لبخندت
      چه
      ردی جا گذاشت
      یه لبخنده کوتاهت
      در تمام
      طول زندگیم
      شمیلا شهرابی
      *****************
      جدال
      من
      مرده ام
      صدآی نفس های که میشنوی
      تقلای دست وپا زدن
      روح خسته ام
      میان دست های
      عذرائیل است
      که با اصرار میگوید بمان
      من
      به رفتن قانع ام ،او
      به ماندن دعوتم
      جدال سختی است
      رفتن به بهشت
      ماندن در دنیایی
      جهنم
      شمیلا شهرابی
       
      17 بهمن نود وچهار
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۸
      بهارم تویی................شمیلا عزیزم آفرین بر تو وقلم زیبانویست خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۱
      درود بانو
      جالب و زیبا بودند خندانک خندانک خندانک
      عباس زارع میرک آبادی
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۴۵
      افرین بانوی عزیز
      چقدر شیرین با معشوق سخن می گویید
      درود بر شما

      ساعت شنی

      کاش محبتت ساعت شنی بود

      هر بار به آخر نرسید

      بر می گرداندم به اول

      وهربار عاشق تر میشدم
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      آرمین اسدزاد (الف)
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۴
      همه ی جاده ها
      دور و نزدیک
      به راه توست
      گمانم مرکز جهان
      چشمان درشت
      توست ...

      زیبا خواندمتان خندانک خندانک خندانک
      احسنت خندانک خندانک خندانک
      محمد علی سلیمانی مقدم
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۴
      درودها
      عاشقانه ای بسیار زیبا
      وحید کاظمی
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمدعلی جعفریان(عاشق)
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۳۹
      ساعت شنی

      کاش محبتت ساعت شنی بود

      هر بار به آخر نرسید

      بر می گرداندم به اول

      وهربار عاشق تر میشدم

      شمیلا شهرابی

      همه سردوده های این صفحه خوبند

      این یکی را بیشتر می پسندم والبته متفاوت هم هست

      آفرین

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک

      خندانک
      بهاره ترابی (بهارنارنج)
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۱۰
      کی بهار رو صدا کرد؟ من آمده اممممم وااای واااای خندانک خندانک
      بسیار زیبا، یک از یک زیبا تر خندانک خندانک خندانک
      امیر جلالی( ا م دی )
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۴
      ردی جا گذاشت
      یه لبخنده کوتاهت
      در تمام
      طول زندگیم
      هر کدام از قطعات حس خاص خودش را دارد. اما یک پیوستگی درونی بین همه آنها مشترک است که تمام این شش اثر را از درون بهم وصل می کند ... \" حس عاشق محزون و منتظر \" حسی شبیه بغضی آرام گرفته اما آماده انفجار...
      زیبا بود و بهره بردم و درود بر شما خندانک
      صفیه پاپی
      دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۳
      ............. خندانک خندانک خندانک .................
      درود بانو شمیلای عزیزم خندانک خندانک
      همه زیباااا بودند خندانک خندانک خندانک
      به قول بهاره جان یک از یک زیباااتر خندانک
      سپااااس خندانک
      .............. خندانک خندانک خندانک ................
      هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

      مردی بودا را دشنام داد، هیچ نگفت و آن ده ترک نمود. مرد را گفتند که دانی چه کس را ناسزا گفتی؟ گفت: ندانم. گفتند که بودا بود، عارفی بزرگ است. پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر او را یافت. بر پایش افتاد و بخشش طلبید. گفت: “تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟” گفت: “دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.”
      گفت: از امروز بگو، من از دیروز هیچ نمی دانم.
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3