يکشنبه ۴ آذر
شعرای کوتاه شعری از شمیلا شهرابی
از دفتر آوای دلدادگی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۴۵ شماره ثبت ۴۴۵۳۲
بازدید : ۵۷۰ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب شمیلا شهرابی
|
بهار من
بیا
باغچه ی دلم
بی تو
آفت زده وخشک شده
همه گل ها
بیا
بهارش باش
شمیلا شهرابی
****************
ساعت شنی
کاش محبتت ساعت شنی بود
هر بار به آخر نرسید
بر می گرداندم به اول
وهربار عاشق تر میشدم
شمیلا شهرابی
***************************
کجای دنیایی
همه ی جاده ها
دور و نزدیک
به راه توست
گمانم مرکز جهان
چشمان درشت
توست
من مسافر خسته راه
شمیلا شهرابی
*******************
قندیل
باز کن دستانت را
من
به گرمای آغوشت محتاج
قندیل بسته تنم
در زمهریر بی مهری
چرا
زمستان نبودنت را
پایانی نیست
با بوسه ات
آب کن یخ های دل
غم دیده ام
شمیلا شهرابی
******************
ردپا
صبح که چشم باز میکنم
لبخندت در خیالم
چه غوغایی
میکند گویی
همینجا
روبروی من
نشسته ای چایی شیرینت را
هم میزنی
وهر شب ....
باز لبخندت
چه
ردی جا گذاشت
یه لبخنده کوتاهت
در تمام
طول زندگیم
شمیلا شهرابی
*****************
جدال
من
مرده ام
صدآی نفس های که میشنوی
تقلای دست وپا زدن
روح خسته ام
میان دست های
عذرائیل است
که با اصرار میگوید بمان
من
به رفتن قانع ام ،او
به ماندن دعوتم
جدال سختی است
رفتن به بهشت
ماندن در دنیایی
جهنم
شمیلا شهرابی
17 بهمن نود وچهار
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.