بنوش...

سمیرای عزیر افرین خیلی خوب سرودی مرحبا و احسن

درودخواهرخوبم
کوتاه وعمیق
احسنت

درود بر شما بانوی ادیب

عجب حقیقت تلخی بود و نوشیدن آن شاید برایش آسان و اما پشت سر آن بسیار سخت ولی می نوشند همچنان به نام جام های راستی از شراب گناه . آیا نوشنده آن سراب می نوشند؟ یا خود اسیر سرابند ؟

پاینده باد قلمتان

سلام بر شاعر گرامی
بسیار زیبا بیان کرده اید . اگر گناهان تجسم می یافت هیچ کسی گناه نمی کرد .

درود بر شما
زيبا و روان بود
دلنشين شعري خواندم
مانا باشيد

سلام بانوی گرامی
درود بر شما
بسیار زیبا

با درودی صمیمانه ...

موفق و پیروز باشید ...

...................... .............
درود سمیرای عزیزم
زیبااااا بود بانو و پیام خوبی داشت

آفرین

....................... ..............................
شیطان نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمي‌داشت. گفتم: «ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده‌ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده‌اند.»
شيطان گفت: «خود را بازنشسته کرده‌ام، پيش از موعد.»
گفتم: «به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای يا سنگ بندگی خدا به سينه می‌زنی؟»
شيطان گفت: «من ديگر آن شيطان توانای سابق نيستم. ديدم انسان‌ها، آنچه را من شبانه به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام مي‌دادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام مي‌دهند. اينان را به شيطان چه نياز است؟»
شيطان در حالي که بساط خود را برمي‌چيد تا در کناري آرام بخوابد، زير لب گفت: «آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمي‌دانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خيانت، تا کجا مي‌تواند فرا رود و گرنه در برابر آدم به سجده می‌کردم.»

البته شما باور نکنین .جناب شیطان بیکار تشریف نداشتن و در حال خراب کردن رابطه ی خدا و ادم بودن

...................... .............
درود سمیرای عزیزم
زیبااااا بود بانو و پیام خوبی داشت

آفرین

....................... ..............................
شیطان نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمي‌داشت. گفتم: «ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده‌ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده‌اند.»
شيطان گفت: «خود را بازنشسته کرده‌ام، پيش از موعد.»
گفتم: «به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای يا سنگ بندگی خدا به سينه می‌زنی؟»
شيطان گفت: «من ديگر آن شيطان توانای سابق نيستم. ديدم انسان‌ها، آنچه را من شبانه به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام مي‌دادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام مي‌دهند. اينان را به شيطان چه نياز است؟»
شيطان در حالي که بساط خود را برمي‌چيد تا در کناري آرام بخوابد، زير لب گفت: «آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمي‌دانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خيانت، تا کجا مي‌تواند فرا رود و گرنه در برابر آدم به سجده می‌کردم.»

البته شما باور نکنین .جناب شیطان بیکار تشریف نداشتن و در حال خراب کردن رابطه ی خدا و ادم بودن

سلام خانم شریفی گرامی
درودبرشما
کوتاه وزیبا
با معنا وقابل تامل
شادزی