شِر میگم

سیگار پشت سیگار ........یاد این ترانه رضایزدانی افتادم
..............................................................

درود بزرگوار
بداهه جالب و زیبایی بود

سلام بداهه خوبی بود موفق باشی

خمیازه های کشدار
سیگار پشت سیگار

خیلی هم خوب و عالی
مرحبا رفیق
فقط مکعب پتج تا ضلع نداره ها

انگار شاعر در اوج کسالت و بیکاری ، دوست داشته شوخ طبعی هم داشته باشه.
جالب بود ، درود بر شما

آفرین دوست عزیزم
خیلی عالی سروده اید
لذت بردم

سلام جناب اسدزاد
درود برادر شعرت این خاصیت را دارد که مخاطب را به دنبال خود می کشد...
روتین را هم معمولا به معنای کار منظم و به طور معمول و مکرر بکار می برند شاید کمی متفاوت باشد در اینجا....زیبا بود هرچند می شد بهتر به پایان برسد...

.............. ...................
درود همشعر خوبم
زیباااا بود
البته شعر سپید را معمولن عامیانه نمی نویسند.در هرحال محتوای خوبی داشت
جسارتم را ببخشید
............. ......................
روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه این‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»
شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»
همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
شیخ در جواب می‌گويد او به من گفت: « شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»

سلام
در موازی افکارم تقاطع باش

اندیشه اتان مواج . و کلامتان نافذ

سلام جناب زاده
جالب بود احساس کردم سر کلاس هندسه هستم ..
شرح حال جذابی بود
قلمتون ماندگار

زیبا بود دوست گرامی
احسنت...

عالی

جالب بود
موفق باشید همیشه