سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        تو بهتريني

        شعری از

        زینب نیکخواه

        از دفتر تنهایی نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۲۵ شماره ثبت ۴۳۸۹۷
          بازدید : ۶۵۶   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زینب نیکخواه

        تصورت واقعي

        هر جا را ميبينم ردپايي است از لبخند تو 

        زيباست مگر نه ؟؟

        دوان دوان به سويم مي آيي 

        اري خيلي نزديكي 

        نزديك تر از همين تنهايي

        سكوتم ميداند

        ميشنود از تو صدايي 

        زيباست خيلي زيباست 

        كه تورا دارم 

        به هر قيمتي كه تو ميخواهي 

        در تكاپوي اين شبم 

        كه تو نور ميبخشي به اين سياهي 

        تو بهتريني 

        بهترين هديه براي من

        از سمت خدايي 

        ز.ن ٢٢/١٠/٩٤
         
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۲
        درود بانو
        جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۳۸
        خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳
        چقدر صادقانه می بینم چهره احساس شما را... بی تعارف بود و زیبا و دلنشین نیز... بهره ردم و سپاس از هنر و قلمی که ازان شماست... درود بر شما خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر خواه م
        خیلی خوب بود
        تصورت واقعیست
        عالی
        پاینده باشید و برقرار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۴۲
        ................. خندانک خندانک خندانک ....................
        درود همشعر خوبم خندانک خندانک
        زیبااا بود نازنین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟

        کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت:
        “سند جهنم” مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد:
        من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!
        فرهاد مهرابی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بانوی بزرگوار
        بسیار زیبا
        درود بر شما

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید چرخچی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۲۴
        درود بر شما
        عالی بود
        در پناه شاعرانگی ها خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۵۱
        ساده و صمیمی ... درود بانو خندانک خندانک خندانک
        روحیا لرستانی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۳
        سلام

        زیبا بود

        موفق
        باشید
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۳
        خندانک
        سلام

        درود بر شما و احساس زیبایتان

        ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

        خندانک ...................درود..................... خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما .
        جواد صارمی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۲۱
        خندانک
        سید احمد
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶

        هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد

        که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم

        هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی

        مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم

        گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت

        مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم

        گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد

        گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم

        مردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبان

        چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم

        من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم

        مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم

        گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم

        تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم

        نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی

        همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم

        خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی

        که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم خندانک خندانک خندانک خندانک
        پویا
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۲۷
        باسلام
        متنتون فوق العاده اس چون برآمده از نهاد دل هست
        به امیدموفقیتتون
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0