سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        شکوفه

        شعری از

        نیما آسمند

        از دفتر فریاد سکوت نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۳۸ شماره ثبت ۴۳۸۶۳
          بازدید : ۷۳۴   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیما آسمند

        فریاد سکوت, [02.01.16 13:02]
        به نام او که اوست
        گناه من بودن است
        گناه من ماندن است
        چه بیهوده می نگرم
        نیستی
        لحظه های بی تو مانده اند
        ثانیه ها در اغوشم جاری
        و من در خیزش ثانیه راهی
        به مقصد دگر نیندیشم
        که همین شوق رفتن زیباست
        تبسم کوتاهت
        بودن را در من زنده می کرد
        تو آسوده باش ...
        من می روم
        لبخند باش ...
        من به جای تو هم گریه می شوم
        در دنیای زیبای تو جای برای سیاهی نیست
        اشتیاق من شکفتن شکوفه بود
        چه زیبا شکفت
        من در زیبایی شکوفه می میررم
        در محبس ای کاش ها پروازی نیست
        به بی نهایت دوست داشتن شکوفه بدان...
        اگر می روم مسرورم
        می رسد آن روز
        صبورانه مسرورم
        اشک را در بغض بر پنجره دل جاری می کنم
        می روم
        عطر تو همیشه با من
        به زیبایی بگو شرم سارم
        به هستی 
        به جاودانگی بگو شرم سارم
        یاد مرا با پیگرم به گور کنین
        زیرا.........
        من سیاهیم ...
        شما زیبا
        نیما آسمند       1393/3/18             22:55
        فریاد سکوت, [12.01.16 14:07]
        فریاد سکوت, [02.01.16 13:02]
        به نام او که اوست
        گناه من بودن است
        گناه من ماندن است
        چه بیهوده می نگرم
        نیستی
        لحظه های بی تو مانده اند
        ثانیه ها در اغوشم جاری
        و من در خیزش ثانیه راهی
        به مقصد دگر نیندیشم
        که همین شوق رفتن زیباست
        تبسم کوتاهت
        بودن را در من زنده می کرد
        تو آسوده باش ...
        من می روم
        لبخند باش ...
        من به جای تو هم گریه می شوم
        در دنیای زیبای تو جای برای سیاهی نیست
        اشتیاق من شکفتن شکوفه بود
        چه زیبا شکفت
        من در زیبایی شکوفه می میررم
        در محبس ای کاش ها پروازی نیست
        به بی نهایت دوست داشتن شکوفه بدان...
        اگر می روم مسرورم
        می رسد آن روز
        صبورانه مسرورم
        اشک را در بغض بر پنجره دل جاری می کنم
        می روم
        عطر تو همیشه با من
        می رم 
        نوازشت همیشه با من
        به زیبایی بگو شرم سارم
        به هستی 
        به جاودانگی بگو شرم سارم
        یاد مرا با پیکرم به گور کنین
        زیرا.........
        من سیاهیم ...
        شما زیبا
        نیما آسمند       1393/3/18             22:55
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۵۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود برادرخوبم نیما
        بسیارزیبا وبا احساس بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۵۸
        درود بزرگوار
        دلنوشته بسیار زیبا و شورانگیز
        دستمریزاد
        شاد باشید خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۴۰
        اشتیاق من شکفتن شکوفه بود
        چه زیبا شکفت
        حس عاشقانه های نیمه تلخ ... شاعرانه های لطیف و پروانه ای ... با رنگی پوست پیازی و سپید... روی واژه هایی که دوستشان داشتم کشیده شده بود. جناب نیما اثر شما کمی سردر گم بود البته این را ایراد نمی بینم بلکه اثر شما را آینه تمام نمای حال شما دیدم . شاعر ( شما ) خیلی صادقانه خود را در آینه شعرش نشان داده بود . من بیشتر شما را دیدم تا شعرتان را ... صادقانه از عاشقانه خود گفتید و این خیلی عالی بود . شما شعر خود را بازی کردید مثل یک نمایش روی صحنه تئاتر...
        آموختم و بهره بردم نیز... درود بر شما خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۴
        ........................ خندانک خندانک خندانک ....................
        درود همشعر خوبم خندانک خندانک
        زیبااااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        سپااااس خندانک
        ......................... خندانک خندانک خندانک ...................
        در كوچه‌اي چهار خياط مغازه داشتند. هميشه با هم بحث مي‌كردند. يك روز، اولين خياط يك تابلو بالاي مغازه‌اش نصب كرد. روي تابلو نوشته شده بود: «بهترين خياط شهر»
        دومين خياط روي تابلوي بالاي سردر مغازه‌اش نوشت:
        «بهترين خياط كشور»
        سومين خياط نوشت: «بهترين خياط دنيا»
        چهارمين خياط وقتي با اين واقعه مواجه شد روي يك برگه كوچك با يك خط كوچك نوشت:
        «بهترين خياط اين كوچه»
        ...
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0