دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
نمیدانم چرا
هر شب پرسه میزنم با خیالم
بی دلیل نمی گویم
باران تنهایی هیچوقت بند نمی آید
عجیب نیست وقتی شب ها
با دل خالی برمیگردم به خانه
ای عشق
قبل از آنکه شب شود
برای وساطت بیا و
مرا به زندگی برگردان
دارد زمستان میشود
عاشق شده کودک دیروز همسایه و
من فرو رفته ام در شعرهایم
دختر امروز دیگر
مرا در پنجره خیالش هم نمی بیند
تلخ فهمیدم
سالها لال عاشق بوده ام
این روزها
بی حوصله ام و گاه
سرم زود داغ میشود
سکوت و خشم امروز
از مرض تنهایی ام آب میخورد
ای الهه عشق
فردا در حوالی آدمها
جایی همین نزدیکی ها
همگام با
چشمک زدن چراغ های سبز زندگی
مرا در آغوش معشوق بینداز
و الا قبل مرگ
مادرم برایم گریه خواهد کرد ..
............................................
از مجموعه شعر : یاد عشق
شاعر : عبدالله خسروی (پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیباست