سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        بیداری

        شعری از

        محسن افشار نادری

        از دفتر عاشقانه ها نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۵۰ شماره ثبت ۴۳۵۳۷
          بازدید : ۵۲۶   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        تو آمدی
        وچیزی درون انگشتان من
        خزیدن گرفت

        بیداری را باوری بود
        که زلال ترین چشمه جهان
        به خواب می دید

        تو آمدی به رویا
        به تاریخ دردی که
        پائیز می دانست
        بوی آزادی و توهمی شیرین
        چه عاشقانه گریستم تو را
        و هر صبح
        می سوزم از این بیداری...

        محسن افشار نادری
        * شیدا *
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۳۱
        ممنونم داداش گلم استاد نادری عزیز بر مهر زیبایتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۶
        چه عاشقانه گریستم تو را

        و هر صبح

        می سوزم از این بیداری.............................. خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۰۴
        درود گرامی
        بسیار جالب و زیبابود خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۱۴
        تو آمدی به رویا
        به تاریخ دردی که
        پائیز می دانست
        بوی آزادی و توهمی شیرین
        چه عاشقانه گریستم تو را
        و هر صبح
        می سوزم از این بیداری...
        گر چه می توان برداشتی رمانتیک و لطیف از این اثر به ظاهر عاشقانه داشت...اما آنچه بنده حقیر با آن درگیر شدم حکایتی بر اساس عناصری مانند بیداری و آزادی بود. صبحی که وعده داده شده و درد و رنجی که در بلندای تاریخ کشیده شده... بسیار زیبا و خیال انگیز و خوب بود و بهره بردم نیز... درود بر شما خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۹
        ............................... خندانک خندانک خندانک .......................................
        چه عاشقانه گریستم تو را
        و هر صبح
        می سوزم از این بیداری...
        خندانک
        خندانک
        زیبااا بود جناب نادری خندانک خندانک خندانک
        درود... خندانک خندانک خندانک
        ............................... خندانک خندانک خندانک .......................................
        روزی لئون تولستوی در خیابان در حال قدم زدن بود که ناآگاهانه به زنی تنه زد
        زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد!
        تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد
        و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
        زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کردو گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
        تولستوی در جواب گفت :
        شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !!!
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶
        سلام و درود بر شما
        شعرتان زیباست
        دستتان درد نکنه
        شاد باشید انشاءالله خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۴۷
        سلام بر شاعر گرامی
        زیبا خواندمتان
        خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۴
        چشم هایم را می بندم
        تا مخفی شوی
        می شمارم :
        یک
        دو
        سه
        .
        .
        .
        .


        یکی انگار
        در قلبم
        پنهان شده است !

        مسعود احمدی
        درودت باد
        رضا نظری
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۱۶
        درود بر شما
        «بوی آزادی ، توهمی شیرین»
        دست مریزاد
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۰۳
        درود و افرین
        خندانک خندانک خندانک
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۲۵
        خندانک
        سلام

        درود بر ذوق و احساس نابتان جناب نادری

        بهره مند شدیم از محضرتان بزرگوار

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5