جمعه ۲ آذر
اگر که بسته باشد این زبان به شعری از سید حسین عمادی سرخی
از دفتر دلنوشته ها نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۲۵ شماره ثبت ۴۳۲۶۲
بازدید : ۴۸۷ | نظرات : ۵
|
دفاتر شعر سید حسین عمادی سرخی
آخرین اشعار ناب سید حسین عمادی سرخی
|
«وصال او زعمر جاودان به»حافظ
که اسبی رام از کلّ خران به
اگر باشد دوسیب قلیان بنده
شلنگش تا سحر روی لبان به
ندارم پسته و آجیل و میوه
بهی دارم وشادم با همان به
اگرچه می شود قافیه ناقص
شب یلدا انار و هندوان به
دو دستم را به زلف خویش بستی
خدایی زلف تو از ریسمان به
شبی در خواب خود دیدم به بازار
که بود از صد دلاری یک قران به!
برای دکتران پوست حتما
نباشد زلف داری از کلان به
وصد البته بهر دکتر گوش
نباشد هیچ فردی از کران به
برای گله ی ما حالتی رفت
که باشد گرگ از صدها شبان به
برای حفظ کلّه از سرِ دار
اگر که بسته باشد این زبان به
برای بنده از این ملک ایران
نباشد هیچ جایی از جهان به
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.