يکشنبه ۲ دی
برف شعری از اصغر زند
از دفتر دفتر نخست نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ ۲۱:۴۸ شماره ثبت ۴۲۴۲۵
بازدید : ۵۵۲ | نظرات : ۱۳
|
|
فارغ از خوب و بد گردش ایام به ناز
می نشیند به تماشای در و بام به ناز
چه سبک پا به زمین می رسد از اوج سپهر
بیخود از رقص گهی تند و گه آرام به ناز
برق رویش به همه کوچه و پس کوچه ی شهر
صبح آورده مگر در عوض شام به ناز
شده یک تکه جواهر همه ی پهنه ی دشت
کس ندیدست چنین بخشش و اکرام به ناز
کوه کردست به تن جامه ای از جنس بلور
تا نماید همه را جلوه ی اندام به ناز
کوچه ها فرش شد از مخمل زیبای سپید
تا که خورشید نهد بر سر آن گام به ناز
از طواف حرم یار فرود آمده است
که به تن کرده لباسی پی احرام به ناز
با دو صد ناز برون آمده از پرده ی ابر
هم شود در پس آن پرده سرانجام به ناز
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.