جمعه ۲ آذر
تقديم به رنده ياد فروغ فرخزاد... شعری از سعید مطوری (مهرگان)
از دفتر تنهایی نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۰ ۰۴:۴۰ شماره ثبت ۴۰۷۰
بازدید : ۸۴۹ | نظرات : ۱۰
|
دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)
آخرین اشعار ناب سعید مطوری (مهرگان)
|
شب /من/صداي فروغ تب /من/افكاري شلوغ من مسافر سرزمين فروغم
ونگاه مشتاقم را
با دو گيلاس گوشواره اش
در احساس نشسته ام
لبخند تلخش ميبرد مرا
به نوشتن شعري
از دفتر تنهايي...
من در امواج شعرش
قايقي ميرانم
تا برسم به ساحل تنهايي اش
وبرگ/برگ احساسم را
به زردي بنشينم...
ودر ظلم زن بودنش
مرد را محاكمه بكنم
به جفاي هديه ي خدا...
آه پري قصه اش
در روزگارش
چه تنهاست
و من ميدانم
فروغ با پري غصه اش
شب ميميرد
در حسرت يك بوسه
وروز زنده مي شود
به اميد يك بوسه...
سعيد مطوري/مهرگان
از دفتر تنهايي
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.