سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        سفر عشق

        شعری از

        منصور دادمند

        از دفتر دیوان مسعود نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۴ ۱۳:۳۹ شماره ثبت ۴۰۳۳۸
          بازدید : ۸۲۰   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور دادمند

        دلی ساخته ام از رنج و درد
        که میخرد فریاد
        میفروشد اشک وآه
        از دل یک تنها
        ازدل یک مسافر
        به سرزمین بی کسی
        تا نبیند کسی
        می روم به کویر خشک وسوزان
        بی آب وباران
        بیصدا با ترانه تنهایی
        ترانه شکستن
        دل نبستن
        میروم در قفس سرابها که میگیرد جانها
        تا نبینم اشک تمساح زیر خروارها خاک
        تا نگویند عاشقی شد مجنون و  گریان
        نا لان و ناکام
        تا نگویند ثنای مهر و بخشش  من
        چون نفهمیدند مهر من
        سجده در خون من
        خواستم به مهرو بخششم
        تنها بماند ثنای حق نه من
        شدم روسیاه و شرمنده من زین عمل
        میکشم درد مجازات زین دنیا من
        چون نکردم خدا معروفتر  زمن
        به عمل من
        آرزویم میشود سوختن من به هروز چو خورشید
        تا شوم رها ز شرم
        می روم به سوی افق
        در کویری که میخواند مرا
         به مرگی خاموش به تابوتی بی دوش
        تا بجوید نگاهم زین لحظه آخر
        چرا کس توان عشق خدا نیست
        ذره خورشید شدند جز راه عشق خدا نیست
        عشق خدا جز خریدند درد و بلا نیست
        ---------------------------------------
        تفسیر خورشید بودن عاشق بدن معناست که وجودش اعمال رفتار کردارش با عشقی که به خدا داره سراسر  چون خورشید نور حیات و پروریدن را به همه موجودات میده  دردی که ما در عالم برزخ به جهت پاکی نفس از گناه میکشیم برای عاشقی که خورشید شده نیست این درد و رنح برزخ در این دنیا میکشه  به جهت لطافت روح و قدرت تجسمی بالاش درد هاو رنجهای مردم چون آتشی هر روز او را میسوزاند وبه آیتی از اسماءخدا شده کسی تحمل آتش عشق خورشید نداره و خورشید در حال انفجار میباشد زیر دیگه تحمل عشق خدا را ندارد
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0