سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        اجابت

        شعری از

        ش سپیده ی صبح

        از دفتر آب زلال نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ ۰۰:۵۸ شماره ثبت ۳۹۹۰۸
          بازدید : ۵۷۹   |    نظرات : ۷۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ش سپیده ی صبح
        آخرین اشعار ناب ش سپیده ی صبح

        به نام خدا وند بخشنده مهربانخندانک          
         
        شاید ....            
         شاید هر روز دلم میخواهد کم رنگ تر شوم
        دچار دوگانگی ...
                             وقتی روح              
             فرسود
               افسرد  
        ترک کرد
        جسم دارد، چه سود ؟
        دارد سود؟
        جز یک ربات دست ساز !
        که حتی ندارد احساس ...
         گاهی میخواهم انقدر کم شوم و بی رنگ
         قواره ام نگنجد در زمین
        جز اسمان
        تمام روحم ذرات شود ازجنس ایمان
        چرا کوچک شده روح !
        به اندازه عکس سه در چهار
        در البومی قدیمی
        خاک خورده
        و
        کفر نیست درد و دلیست
        جدی نگیر !
        و جدی بگیر
        که  تکه تکه شده !
        وصله دوز شده است روح
        به اندازه تمام ارزوهایی که تکه تکه شد  
        چه زیبا چهل تکه ای شد!
        ولی این بار ....
        یعنی این چهل تکه در قالب یک فرش  نفیس ...
        می شود ؟ بشود این روزها ارزویی ...
        نه ..نه...
        ارزو نه ..
        خواسته ای شود
        که صبح طلوع
        دیده شود که رخصت حاجت داده شده
        به این خسته ...
        که باز نشسته با دستانی  که طاقت ندارند ، در غروب
        حتما میشود...خندانک
        (  بداهه )
         
        خندانک
        خود نوشت !
        بازهم خط خوردگی های من شعر شد ! البته تغییر که نه ولی تبدیل به چیز دیگری شد تمام اون چیزی که خواستم و اماده کرده بودم برای فرستادن  کلا یه چیز دیگه شد !
         
        د ل نوشت !
        باز در لحظه اخر به خدا رسید یا خدا به من رسید......
        30مرداد94
         
        منتطر نقدهای ارزنده هستم
        ۹
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0