سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        شهر دوّار

        شعری از

        رحیم نیکوفر ( آیمان )

        از دفتر دلنوشته نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ ۱۸:۳۶ شماره ثبت ۳۹۸۱۴
          بازدید : ۴۰۰   |    نظرات : ۴۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آه که اینروزها ،
        خسته ام از این شهر دوّار بی احساس
        شهری که در آن سکوت داد میزند
        بیداد در آن با داد همراه است
        من دیگر میترسم از مردگان متحرکش !
         
        چقدر حالم بد میشود از شغل شاغلانش !
         
        خیاطی را رواج داده اند
        عشق را ساده قیچی میکنند
        چشم را به در ،
        لب را به زبان میدوزند !
        و تهمت را با مهارت وصله میکنند !
         
        وای که اگر از آشی که برای هم می پزند نوش جان کنی !
        بی شک ایمانت زودتر از اشتهایت کور میشود
         
        بخدا من چشمانم را چندین بار شستم
        اما چیزی عوض نشد که نشد !
         
        عینک سیاهی برچشم میزنند و میگویند آفتابیست !
         
        لاشخوران تیزبینش عصای نابینایی در دست دارند و
        دم از روشن دلی میزنند !
         
        چرا یکدم نمی ایستد این شهر دوّار !
        شاید مردمانش سرگیجه شده اند!
         
        چرا حواسشان نیست این آدمها !
        که ،
        کرم خورده گی سیب ها زیاد شده است !
         
        من می بینم ،
        می بینم که حرمت به باغبان کم شده است !
         
        انگار باغ داشتن چیزی بی معناست !
        گرچه آن باغ همان فردوسِ بری... بگذریم !
        شاید بخندند، همانهایکه معرکه آتش برایشان طنز است !
        .
        .
        خدایا تو خود جوابگویم باش !
        واقعاََ پشت این شهر دریایی هست !
         
        (نیکنام) مرداد 94
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3