سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      الله اکبر

      شعری از

      احمدی زاده(ملحق)

      از دفتر افراغ اندیشه نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۰ ۰۳:۴۹ شماره ثبت ۳۹۵۸
        بازدید : ۱۱۵۹   |    نظرات : ۲۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      می خواهم
      کمی عادت کنم
      از سر کوچه تا آخر کوچه 
      فریاد سر کنم
      در های 
      بسته شهر را 
      رو به شادی
       وا کنم
      آن قصه گوی شهر را 
      از افسانه ها جدا ،
      کمی با او نجوا کنم
      زخم های پینه های بسته را
      با روغن زیتون پانسمان کنم
      چراغی به تیر و کمان بچه ائی شکست!؟
      ده ها فانوس 
      به جایش روشن کنم
      عطر اقاقی می پیچد
      از خانه پدر بزرگ
      منشور سازمان ملل را
      به نام او کنم
      ایستاده ام اکنون
      در فکر اینم چگونه تو را خبر کنم
      کلاغ از مرز بی شرمی گذشت!؟
      برایش کلاس ادب جور کنم
      قناری را
      مفصل کلاس
      عاقل نشد 
      سیمرغ را خبر کنم
      انگار همین دیروز بود
      مادر بزرگ آش نذری داشت
      می خواهم هر روز اهل محل را
      بر سر سفره اش دعوت کنم
      قلب های حک شده
       بر در و دیوار شهر را
      به هم نزدیک کنم
      می دانم 
      زیاده گوئی کرده ام
      اما خوشحالم
      که حرف دل مردم
       را می زنم
      برادرم جامه ای
       سفید زیبایت را بپوش
      خواهرم را برای دیدن ماه
      بالای مناره مسجد می برم
      الله  اکبر را
      در گوش فرزندانم
      مهربانی را 
      تاج سر آنها می کنم
      اکنون کمی خسته ام
      استراحتی
       با ساقی می کنم
      لبان خشکیده ام را
      با می معرفت
       تر می کنم
      وصیتی با شما اینچنین
      مهربانی را شرط احسان می کنم
      اکنون وقت الوداع است
      شما را تا دیدار دیگر..
      خداوندا  اجازه !؟
      به نوشیدن جامی 
      از حوض کوثر 
      دعوت می کنم.
      16-6-2010 لندن- انگلستان
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3