پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر امیر یزدی (انار)
آخرین اشعار ناب امیر یزدی (انار)
|
پرچین
پرچین تاب خورده سبز حیات ريخت
صدها سلام محض ورودت برات ریخت
کفپوش پیچکی شد و پاپیچ چادرت
بوسه کنان بنفشه به پهنای پات ریخت
هال و اتاق گرم پذیراییت شدند
ا ز چلچراغ شاخه نقل و نبات ریخت
انداخت گل به ساحت قالی نگاهتان
گل کرد روشنایی و اشکال مات ریخت
مجلس به نام پنجره ها بود ظاهرا
از چین پرده پادریت سور و سات ریخت
پشتي به قرص و محکمیت تکیه داد و بعد...
گویی به چشم هم زدنی مشکلات ریخت
شومینه شعر هیزم داغ خودش سرود
یا بیتی از تغزل عین القضات ریخت؟
بیرون زدی به خاطر گلهای روسریت
باران شبانه روی سرت" کنترات" ریخت
تا رد شدی به همت بابونه سرت
عطری جدید در شریان دهات ریخت
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.