دوشنبه ۳ دی
خاک ره شعری از رضا حیدری نیا
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ تير ۱۳۹۰ ۰۵:۱۳ شماره ثبت ۳۸۶۹
بازدید : ۱۴۶۶ | نظرات : ۲۸
|
آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا
|
ما را چو نگه جانب آن جلوه گه افتاد از جانب او نیز به ما یک نگه افتاد
یکبار اگر یوسف از اجبار به چَه شد صدبار به رای خودش این دل به چَه افتاد
در محضر آن حسن چه گویم به تو ای دل هر دل که بر آنجا شده بر خاک ره افتاد
تا جارچیان جار زدند آمده حسنت آنسان بدویدیم که از سر کُلَه افتاد
با غمزه و مژگان تو و قامت و آن چشم گویی که به پیکار دلم یک سپه افتاد
ناصح ز پشیمانی و از تجربه کم گو با پای خود این سینه در این دامگه افتاد
ما را ز گنه ترس میانداز در این دل کاندر گنه عشق ، دلم بی گنه افتاد
زاهد چه نگه داشته ای زهد خود اینجا شاید ز گنه راه تو بر بارگه افتاد
گفتند رضا راه وصال است چو دانی دیدید رضا را که چه سان رو سیه افتاد؟
صد حاجت اگر نزد تو آرد عجبی نیست جز این چه کند؟ ، کار چو با پادشه افتاد
دوستان عزیز بر من ببخشایید تکراری بودن را ولی همه اشعار حقیر دارد از دفاترم پاک میشود وگرنه شعر جدید زیاد سروده ام که به امید خدا در فرصتهای مقتضی در سایت خواهم گذاشت.درود بر همه شما عزیزان. :2:
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.